استرس ما مادرارو ول نمیکنه انشالله خدا خودش مواظب بچه هامون باشه🩷
من یه ماه بعد ازدواجم باردار شدم دخترم رو
بعد از ۲سال و ۷ماه دوباره پسرم
و الان بعد از ۶ سال دختر نازنینم رو باردارم و کمتر از ۵۰ روز دیگه منتظریم بیاد و خانوادمون رو ۵نفره کنه😍😍😍
من شوهرم هی میگفت یه بچه دیکه بیاریم ولی من میگفتم نه..تاریخ پریودی هم یادم رفته بود..یروز آبگوشت گذاشته بودم رفتم بیرون اومدم خونه احساس کردم بوی بدی میده ،دائم دلدرد بودم.یه لحظه با خودم گفتم نکنه حاملم بعدش خودم خندم گرفت گفتم ممکن جلوگیری دارم.بعد چندروز احساس کردم خیلی وقته از موقع پریودی گذشته گفتم بزار یه تست بدم ولی بازم به همه حدسی فکر میکردم جز بارداری.چون حالم به شدت بد بود .دلدرد داشتم احساس نفخ شدیدددد داشتم..همزمان قرص لاغریم میخوردم فک میکردم اشتهام کم شده به خاطر قرصاس..دیگه تست دادم در کمال ناباوری همون دقیقه اول دوتا خط خیلی پررنگ افتاد😐
من سال ۱۴۰۲ دخترمو از دست دادم خیلی ناراحت و افسرده بودم هی دلم بچه میخواست ولی دکترا اجازه نمیدادند میگفتن باید تا یک سال صبر کنی ولی ما طاقت نداشتیم ۵ ماه گذشت اقدام میکردیم ولی نمیشد تا تیر ماه۴۰۳ پریود نشدم فکر کردم باردارم ولی هرچی بیبی و آزمایش میدادیم منفی بود رفتم دکتر گفت تا ۶ ماه دیگه اگه نشد ی مشکل داری باید بیای ولی فعلا چیز خاصی نیست و اینا دیگه ماهم بیخیال و ناامید اصلا بهش فکر نمیکردیم مثلاً . گذشت تا مهر بابام رو بردم آزمایش داشت بعد یهویی یه حسی گفت منم آزمایش بدم ببینم خبری نیست دیگه همونجا گفتم آزمایش دادم دو ساعت بعد تو ماشین نشسته بودم بارون شروع کرد خیلی دلم گرفت همینجوری نگام تو آسمون بود پیام آزمایشگاه اومد بازش کردم دیدم عدد بتا ۸۰ بود باورم نمیشد اینقدر گریه کردم ولی به کسی نگفتم چون مطمئن نبودم دیگه مامان های گهواره گفتن بالای ۲۵مثبته اما دو روز دیگه تکرارش کن منم دو روز بعد رفتم دکتر گفتم چکاپ کامل بنویسه ک کسی شک نکنه بتا هم بنویس بعد ب همسرم گفتم اینقدر عجله داشتیم جواب گفتن یه هفته دیگه آماده میشه ما ازبس شوهرم داد و بیداد کرد ک بابا بتا رو همین امروز گفتین میدین بنده خدا ها جواب آزمایش رو کامل دادن و بله مثبت شده بود والان منتظریم چند روز دیگه پسر کوچولو مون بیاد🥺🥹🥹🥹
منم بعد ۷سال ناباروری یه بار آی وی اف نا
موفق در کمال ناباروری باردارم شدم مشکل از همسرم بود عمل کرد ولی خوب نشد تو اینستابایه خانم آشنا شدم ۶ماه بود داروهای اون ماما رو که بصورت پودر بود مصرف میکرد هر بار آزمایش میداد تا بهتر از قبل شده ولی شانس بارداریمون کم بود تا اون ماه آذر پارسال که باید پریود میشدم ولی نشدم اصلا فکرشو نمی کردم که باردار باشم ساعت ۳نصفه شب بود میخواستم برو دسشویی همسرم اومد پشتم گفت مینای برق دستشویی این بی بی چک هم بزن گفتم نمیزنم چون هیچی نیست هرماه من بی بی میزنم و توذوقم زده میشه داشتم گریه میکردم و با همسرم حرف میزدم خلاصه بعد کلی خواهش التماس همسرم بی بی ازش گرفتم خودشم رفت بخوابه که من بی بی زدم و مثبت شد با جیغ و گریه من اومد پیشم گفت چی شده گفتم مثبته ......و کلی گریه کردیم از خوشحالی الان هم ۷ماهه باردارم تورا خدا خیلی برام دعا کنین که بچمو صحیح و سالم بغل بگیرم
بعد از یکسال و ۱۰ ماه اقدام و یه سقط
و پریودی که ۳ ماه نامنظم شده بود
خیلی عادی روز موعد رفتم بتا دادم ، خیلی ریلکس بودم و میگفتم منفیه چون ماه های قبلی با ۲۰روز تاخیر هم بتا منفی میشد
انقدر بیخیال بودیم به شوهرم گفتم برام شیرینی بخر هوس کردم منکه میدونم منفیه نمیخوام ناراحت بشم
بعد اومدیم خونه ، آزمایشگاه لینک آزمایش رو فرستاد دیدم زده مثبت
پشمااام ریخت🤭😂😂 بعد همش گریه میکردم شوهرمم بدو بدو رف ازمایش رو نشون دکتر داد گف مثبته
و اینگونه بود که ما ، مامان بابای یه دختر ناز شدیم خدایا شکرت❤️😍 امیدوارم قسمت همه چشم انتظار ها بشه
من تنبلی داشتم دیر ب دیر پریودمیشدم همیشه عقب میزدم یه جلسه دکتر رفتم گف ازمایش و همچیتون خوبه دارو داد تا سه ماه نشدی باز بیا ماه اول نشد ماه دوم عقب زدم ولی فکرشم نمیکردم ک بشه دل درد داشتم دوسه تا بی بی چک زدم یا چیزی نشون نمیداد یا رنگ میدادو خراب بودن ولی شک افتاده بود ب دلم باز رفتیم دوتا دیگه خریدیم بعد شب تا صبح بیداربودم ک بی بی چک بزنم فردا صبحش ساعت ۶ تو دسشویی زدم و هاله دیدم انقدگریه کردم بعد رفتم حموم و اماده شدم برم ازمایشگاه شوهرم از خواب بیدارشد گف چیکار میکنی اول صبحی حموم و.... لبخند زدم فهمید گف چیشده گفتم بریم آزمایشگاه بلندشد بوسم کرد و درجا اماده شد ازذوق صبح تا شب هم جواب ازمایش طول کشید مردیم اون چندساعت تا بلاخره مثبت رو بهمون گفتن😍
من دوسه ماه اقدامبودم بعد که از موعد پریودم گذشت بی بی زدم مثبت شد شوهرمم خونه بود اصن باهم رفتیم بی بی چک گرفتم بعد ک اومدم از سرویس گفت چی شد گفتم منفیه گفت الکی نگو بعدش بی بی چجو نشون دادم بغلم کرد و گریه کرد🥹
من پارسال یه سقط داشتم و کلا از همه چیز ناامید بودیم
بعد سه ماه دوباره شروع کردیم اقدام
اون ماه خیلی قرآن میخوندم
تو. صورتم گلاب میزدم ک استرس نداشته باشم
و انگار یه چیزی ته دلم میگفت این ماه باردار میشی ولی شوهرم میگفت ماه اول ک نمیگیره ک کلا منتظرش نباش بیخیال باش ولی من میگفتم گرفته
تا اینکه چهار روز مونده ب موعدم بی بی زدم مثبت شد رفتم تستم دادم مثبت بود
شب تو ماشین به بهانه دابسمش گرفتن فیلم گرفتمو با موزیک دیدی بالاخره میشه ساخت یه تیم قوی س نفره بهش گفتم
من خدا بعد 5سال ونیم بهم بچه، داد وقتی بی بی چک مثبت شد اصلا باور م نمیشد ک مثبته شوکه شدم
ب همسرمم گفتم، اونم همینجور بود ولی بهش گفتم باید جواب، آزمایش مثبت شه بعد دلمون خوش شه
چون واقعا باورمون نمیشد ک مثبت شده😍
دوهفته پیش با مامانم رفتیم یسری وسایلای بهداشتی و لباس اینا برای کوچولوم خریدیم
تقریبا سرویس خوابش مونده فقط
و هنوز با مادرشوهرم زندگی میکنیم
انشاالله که خیلی زود خونمون تکمیل بشه بریم توخونه خودمون برای گل پسرم اتاقشو بچینم🥺😍🐣👼🏻
لطفا برامون دعاکنید❤
خیلی بده با اینهمه ویار و خستگی و بیحالی و.. بخوای کنار مادرشوهر زندگی کنی هی نق بزنه، هی تورو باگذشته خودش حاملگی خودش مقایسه کنه، دلت چیزای خوشمزه بخواد ولی نتونی بپزی بخوری یا نتونی بخری🥺💔
دعا کنید زودتر بریم توخونه خودمون
قبلش به همسرم گفتم که بخره ولی مطمئن بودم منفیه
شب ساعت 3بیدار شدم گفتم بزا بزنم
همون لحظه دو خط پررنگ افتاد
شووووووکه بودم
رفتم بالا سر همسرم بیدارش کردم بنده خدا هنگ بود اصن🤣🥲
همسرم منو سوپرایز کرد🤣🤣
من بیبی چک زدم از سرویس اومدم بیرون
اونم بعد پنج دیقه رفت داخل دید مثبته بهم گفت
منم فکر نمیکردم ب این زودی مثبت بشه ب شدت خوشحال شدم
هنوز واسه بچم هیچی نخریدم
من انقد خجالت کشیدم موقع ک بیبی چک مثبت شد چون ماه اول اقدام بودم بعد کلن یبار ما رابطه داشتیم تو همون یبار باردار شدم 🤫
ما یکسال بود که تو اقدام بودیم و نشده بود دیگه رفتیم دکتر سونو و ازمایش اینچیزا و یه چندتا داروی جزئی به خودمو شوهرم داد
بعد تاریخ برای اقدام کردن بهم. گفت فلان روز پریودیت
که میشد یه هفته حدودا بعد مصرف همین قرص اینچیزا
خلاصه ما درحد1.2روز قرصارو خورده بودیم و رسید به تاریخ و بجای4شبی که دکتر گفته بود فقط تونسیم 2شب اقدام کنیم
و همینجوری عشقی بود دیگه اصلا امیدی نبود که بشه! 🥲😂
اخه یکسال هی یروز درمیون اقدام. کنی نشه، حالا برا دوروز قرص خوردن و 2شب اقدام بشه محاله!!
دیگه اصلا تو فازش نبودیم قرصارو. مصرف میکردیم که مثلا ماه اینده برسه و ما قرصامون حداقل به نصف رسیده باشه اقدام کنیم و باردار بشم
که یهو ماه جدید رسید و هرچی منتظر پریودیم شدم نیومد😂
7بهمن قراربود بشم
نشدم تا 13بهمن تولدم بود، یهو. گفتم یه تست بزنم نکنه شده
رفتم. زدم دیدم مثبت ششد
اومدم2تا دیگه بردم اوناروهم زدم مثبت شد🥺😍
هنگ کرده بودمااا
شوهرمم خونه بود ولی نگفتمش چون ازش ناراحت بودم تولدمو یادش رفته بود کلا !
دیگه 2.3روز گذشت یکم باهم جور شدیم. گفتم بهش بگم دیگه
به یه بهانه ردش کردم از اتاق بیرون، تو باکس چندتا چیزو گذاشتم و یه نامه از طرف کوچولوم براش نوشتم
به محض اینکه اومد داخل باکسو باز نکرده بود گفت میدونم چیه😂😂 به دلم افتاده بود
دیگه هیچی کلی همدیگه رو بغل کردیم و بوس بوسی کردیم و همین🙂🌹
دیگه وقتی فهمیدیم قرصا هم شاید1سومشون مصرف کرده بودیم دیگه گذاشتیم کنار 😂
من ای وی اف کردم شوهرم گفت تا ۱۴ روز بعد انتقال بی بی نمیزنی من هم نمی تونستم برم بیرون خودم بخرم چون تو استراحت بودم خودش هم نمیآورد روز ۶ انتقال اس دادم ب پرستاری ک میومد خونه سوزنا رو میزد پول زدم ب حسابش آورد برام همون شب خوابم نمیبرد از استرس ...صبح ساعت ۴ صبح بیبی زدم ومثبت بود خدارو شکر ....بهترین روز زندگی منو شوهرم بود😍
شب خواب دیدم یه بچه تو بغلمه از خواب بیدارشدم ساعت ۳/۵ بود یدونه بی بی چک از یکسال پیش که دکترا ناامیدم کرده بودن داشتم زدم مثبت شد گریه و خندم قاطی شده بود از شدت هیجان از خواب همسرم رو بیدار کردم بنده خدا اولش نمیفهمید چی میگم
هیچی من یک و نیم ماه بعد عروسی فهمیدم باردارم شوهرم بی بی چک نشون دادم رفتم نشستم بغلش خوشحال شاد اونم نگا کرد برداش رف بیرون😶😶😶
منک ماهی ک رفتم دکترسونو کرد گف فولیکول غالب نداری همون ماه در اوج ناباوری با اصرار شدید همسرم تست زدم مثبت شد از ذوقم هفت جلو آزمایشگاه بودم آزمایشگاه بسته بود 🤣🤣
من ساعت 5 صبح همسرموبیدار کردم گفتم داری بابا میشی
اونم با چشای خاب آلود بلند شد منو بغل کرد
وقتی بی بی چک زدم همسرم خونه بود وقتی مثبت شد خیلی گریه کردم اما همسرم تا وقتی صدای قلبشو گوش نداد تو سونو شوکه بود تا اون وقت اصلا باورش نمیشد
اما در کل آدم برونگراییه و خیلی از احساساتشو بروز نمیده
همسر من رفت بی بی چک گرفت دیگه سرکار بود که من زدم و مثبت شد بهش پیام دادم که منفی هست
و ناراحت شد😂😂بعدش فهمید
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.