خانما من خواهر شوهرم وقتی چهار ماهش باردار بود من باردار شدم یعنی دخترش چهار ماه بزرگ تراز دخترمه بعد دخترش اول تپل بود ولی بعد 7ماهگیش خیلی خیلی لاغر شد خب الان هروقت میاد خونمون میگه وا دخترت چقد لاغره وا انگار پوست واستخونه اینجور میگه که مادر شوهرمو جوش بزنه ودعوام کنه که چرا به بچه نمی رسی اخه هربار خواهر شوهرم این حرفارو میزنه مادر شوهرم بهم میگه به بچه غذانمی دی به بچه شیر نمی دی بعد ماشالله دخترم هم قد وتو شکل تپل تراز بچه هاشون که بزرگتراز دخترمه امروز من وخواهر شوهرم رفتیم بهداشت خب برا مراقبت دخترامون وزن دختر من که یکسال وتقریبا نزدیک یکسال ودوماهشه 9کیلو 800گرم بود بعد دختر خواهر شوهرم که یکسال پنج ماهشه 9کیلو300گرم بود من هم از بس ازش ناراحتم بهش گفتم وا وزن دخترت 9کیلو 300گرمه گفت نه نه از بس گریه میکنه نزاشت درست وزنشو بگیریم اخه دکتر بهداشت خوب وزنشو گرفت هی میگه نه خوب نگرفت ولی خوبه که باهم رفتیم تا بار دیگه نگه بچت لاغره 😒😒😡

۱۵ پاسخ

من جا تو باشم اصلا رو نمی‌دم که بخواد کسی حتی نظر بده
تو واحد نشسته بودم یه خانومه گفت بچت خوابش میاد شیر بهش نمی‌دی گفتم چشم باز یکم رفت منم همون حالت قبل بچمو رو شونم گذاشته بودم باز گفت کفشاشو به لباست نماله گفتم چشم
دید هرچی میگه من هی میگم چشم دیگه ساکت شد گاهی بگو عه بگو باشه بگو چشم ولی کار خودتو بکن بعد یه چند وقت خودشون دیگه دخالت نمیکنن

بازم بگو...جلو مادرشوهرت بگو

خوب گفتیش

منم بچم یکسال و دو ماهشه وزنشم ۹۸۰۰
همه میگن بچت ریزه و بهش بیشتر برس
منم در جواب همه حتی صمیمیترین افراد و نزدیکترینشون گفتم خودم میخوام بچم ریزه تر باشه تا دوسالگی اصلا نمیخوام تپل بشه تا بفهمم تپل میشه کمترم میرسم تا باز لاغر تر بشه
مادرشوهرم ک میترکه ازین حرفم
یا ی سریا شورشو درمیارن بهشون گفتم اولا مسئله شخصیه احترام خودتونو حفظ کنین یا کفتم کار نداره ماهی ۵ میلیون واریز کنین برام بهترین مارک غذا و اینجور چیزارو بدم بخوره

من تجربه کردم مادرشوهرم میگفت لاغر شده فلان هرچی میگفت توضیح میدادم بیشتر رو اعصابم بود الان از بس میگم چشم خودش خیطه البته خواهر شوهرم بچه دار شد بچه اش. تو همه چی دیر بود دیگه دست از من کشید همه اش میگفت چرا حرف نمیزنه چرا راه نمیره چرا نمیشینه تا سرش اومد الان دهنش بسته است

دمت گرم هر چی گفتن بگو چشم باشه تو درست میگی تا بیشتر بسوزند کار خودت بکن

دفعه بعدی بهت گفت بگو اگر دلسوز تر از منی بیا ببرش خودا بزرگش کن چاقش کن

اینقدر بگو تا پاره بشه جلو مادرشوهرت بگو جلو شوهر خواهر شوهرت بگو اینقدر بگو تا دیگه همچین حرفی نزنه بهت

اینقد بدم میاد از این حرفای مفت
یکی میگه چرا به بچت اب نمیدی یکی میگه چرا غذا نمیدی
مادرشوهرم همش میگه توروبه خدا یزره غذا به این بده انگار من یزیدم
هی میگم میدم بخدا میرینن تو اعصاب ادم الانم وضعیت اینطوره بدتر بی اعصاب شدم
خدامیدونه کی سرتاپاشونو قهوه‌ای میکنم

من چی بگم بچم مسخره میکردن مقایسش میکردن خدا لعنتش کنه انشلاه اونقد مسخرش کردن دیگه الان نه عکساش میفرستم نه میبرمش اونجا ۱ سال و نیمه نرفتیم

اصلا هر چی به اون چههههه

هوف اینقدررر بدم میاد از اینجور آدما من هر کی همچین حرفی بزنه سریع جوابشو میدمو بعدم میگم بچمو حق ندارید با بچه کسی مقایسه کنید منم خواهر شوهرم خیلی زر میزد البته الان قطعه رابطه هستیم اون موقع ها چرتو پرت زیاد می‌گفت دختر خودش پنج سالشه وزنش وزن الان پسر منه

خدا خودش کمکمون که مادر شوهرای خوبی باشیم

کار خوبی کردی
ولی جثه بچه ژنتیکه کاملا
من بچه م درشته هیچ کار خاصی بیشتر از باقی مادرا براش انجام نمیدم
خودتو ناراحت نکن

هروقت گفت بگو بهداشت گفته نرماله و مشکلی نداره،،بچه سالم باشه فقط
بگو والا هرچی نگا میکنم از بچه تو بیشتره😃

سوال های مرتبط