۷ پاسخ

فقط بی توجه ای
اگر متوجه بشه حساسی
دیگه هیچکاری نمی تونی بکنی آنقدر حرص میخوری
فقط بعضی روزها فراغ از این کارها با عروسک یا اسباب بازی دیگه حریم خصوصی رو بهش یاد بده

حالا دختر منم اینجوری بود اندام خصوصیشو میمالید ب مبل و......
رفتم روان شناس کودک گفت طبیعه تو این سن چ پسر چ دختر میگفت تازه دارن کشف میکنن اندام خصوصیشونو از این کار لذتی نمیبرن فقط کنجکاون گفت اینجور مواقع سریع باهرچی ک میتونی حواسشو پرت کن گفت چ خودت و چ همسرت لباس جلوش عوض نکنید

آره پسرمنم ازاین کارا میکنه گاهی، دست میزنه میگه مامان بیا ببین اندام خصوصیم بزرگ شد، یا یسری به من میگفت مامان شلوارتو دربیار ببینم خصوصی تو بزرگه؟...منم مثل شما بهش توضیح میدم که نباید دست بزنه به خصوصیش چون آسیب میبینه یا بهش میگم نباید به کسی اجازه بدیم به خصوصی ما دست بزنه......منم کلا سعی میکنم گاهی ندید بگیرم و تو یه موقعیت مناسب براش توضیح بدم به هرحال تازه دارن اندامشونو میشناسن و کنجکاون اگه بخوایم خیلی تشر بریم یا داد بکشیم ممکنه ازما بترسن و پنهان کنن.....واینکه فکرنمیکنم بشه کاری کرد که سریع از سرشون بیفته بزاریم خودشون آروم اروم بدنشونو بشناسن و ماهم با توضیح دادن بهشون کمک کنیم تا خودشون بیخیال بشن

عزیزم بنظرم با مشاور حرف بزن راه حل درست بهت میده که با خیال راحت این جوضوع رو پشت سر بزاری

دقیقن پسر منم میگه مامان بیدار شده میا ب شلوار منم دست میزنه میگه مال تو هم بیداره یبار رفته بود سراغ باباش میگفت مال تو خوابه بیا باهاش بازی کنیم
بنده خدا شوهرم از خونه زد بیرون😂😂

پسر منم میگه نگا بزرگ شده. میگم چون جیش توشه.
فقط باید حواسشو پرت چیز دیگه ای بکنی
یه دکترم حرف میزد میگفت طبیعیه نگران نباشید حواسشونو پرت کنید

پسر منم یه زمانی اونطوری میکرد بازی می‌کردم گفتم دست نزن دست بزنی از جاش کنده میشه 😂 دیگه دست نمیزنه

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۱ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭