مامانا تو رو خدا کمکم کنید
خیلی تو شرایط بدی هستم
نمی‌دونم از کدوم مشکلاتم بگم
مامان و بابام تصادف کردن مامانم لگنش در اومده ترک برداشته بنده خدا رو تخت هست فعلا ...
دخترم لب به هیچ غذایی نمیزنه پانزده روز پیش مامانم بودم تا اذان صبح کار. میکردم که همه چی رو براه باشه ولی تو این مدت به شدت دخترم بد غذا شده قبل که بد غذا بود الان افتضاح شده شیر هم لب نمیزنه
فکر کنم بین ۸تا ۸٫۵کیلو مونده دوازده تیر یکسال تمام میشه
از این ور هم شوهرم همش بهم ایراد میگیره همش دعوا بحث
خودم به شدت مریض شدم از لحاظ روحی حتی حوصله خوردن قرص های ارامبخشم رو هم ندارم
خونه زندگیم داغونه تو این دوازده روز شوهرم حتی یه قاشق رو جا به جا و مرتب نکرده
خودم وسواس گرفتم
دخترم اصلا یه لحظه از من جدا نمیشه
با تمام وجودم خسته ام
هر روز به خودم فحش میدم خودمو کتک میزنم گریه میکنم 😭😭😭😭😭
اینم از شرایط کشور ....
فردا پس فردا هم باید برم سر کار ...
من خیلی آدم ضعیفی شدم خیلی زیاد کم آوردم کم .‌‌‌‌‌....
کمکم کنید خدا می‌دونه همین ها رو هم با اشک دارم براتون می‌نویسم

۲۵ پاسخ

بگردممممم🥺🥺🥺🥺🥺بببین عزیزم تو تنها ادم تا امید این دنیا نیستی 😶‍🌫️🖤🥺
ولی به خاطر بچت دووم بیار به خاطر بچت زندگی کن
اون فقط تو رو داره
نگران وزنش نباش دختر من کم مونده یکسالش‌تموم شه هفتم تیر تولدشه نه کیلوعه
زیادذددددذ کم نیست بچت که نگران بشی
بیخیال حرف همسرت شو اونا حرف زیاد میزنن
من بیست و یک سالمه دو ساله دارم قرص تشنج عصبی میخورم باورت میشه؟!
منی ک خنده هام گوش فلک رو کر میکرد الان لال شدم ولی تحمل میکنم به خاطر بچع هام
دختر منم اونجوریه به جون خودش بببین قسم میخورم باور کنی دسشویی باهم میریم بخدا ی دستی میرم دسشویی
الان خونه منم داره کلا میرع بیرون خونه بیخیال بابا درست میکتیم
ب علاوه اینا من یه پسر دارم هزار برابر شلوغ از دخترمه فک کن حرص هر دو تاروباهم میکشم
نگران مامانتم نباش برگرده تو رو اینجوری بببینه حالش بد تر میشه تو خوب باش تا اونم شاد باشه

...
فک نکن تنها اذم بدبخت خودتی
منم عین تو بودم تااینکه خدا یچیزایی بهم نشون داد که فقط روزی هزار بار گفتم خداااااا برگردون ب اون موقع منو من خوشبخت ترین بودم

قربون دل مهربون تک تک تون بشم من چقدر دلم آروم میگیره وقتی میبینم کسی هست که حرفهامو رو بشنوه و درکم کنه 🥹🥹
ممنونم از راهنمایی همه تون و دلداری تون
دعام کنید به حرمت همین سپیده سحر
خدا آرامش زندگی هیچ کس رو ازش نگیره الهی

عزیزم کاش به شوهرت بگی تو‌ رو خدا نصف روز مواظبش شو من بخوابم
خواب سر آدمو سبک میکنه
دیگه مجبوری چیزای مقوی بخور روز بعدش کمکم کارت رو شروع کن
الان به استراحت نیاز داری، فکر کارت هاتو نکن فعلا ان شالله درست مبشه

و یه چیزی دیگه دکترا میگن وقتی بچه بی اشتها میشخ و خیلی کم میخوره سعی کنید همون یکم رو خیلییی مقوی کنید مثلا حبوبات براش بپز با عصاره قلم ک دوتا لقمه هم خورد خوب مقوی باشه

الهی بگردم خیلی شرایط سختی داری خیلییی
انشالله که خدا به دلت آرامش بده به روانت آرامش بده و به دستات قوت
تا همینجا هم زیادی قوی بودی
هرکسی رو میبینی شرایط خیلی سخت توی زندگیش داشته فقط بدون میگذره

یه زمانی شوهرم عفونت ریه شدیددددد گرفت که دکترش ترسیده بود بستری شد
صبح میرفتم سرکار برمیگشتم باید هم به پسرم میرسیدم هم ناهار جدا واسه بچه ناهار جدا واسه همسر می‌پختم میرفتم بیمارستان .پسرم واکسن زدم ۳ روز تو تب و استفراغ سوخت یه پام بیمارستان بود یه پام پیش پسرم یه پام سرکار کارای خونه و پخت و پز و .... ک بماند
از ۶ صبح ۱۲ شب که میشد سرمو میذاشتم رو بالش حسومیکردم کمرم شکسته تا ساعت ۴ ۵ بیدار گریه میکردم از شرایطم و استرس همسرم که خدای نکرده چیزیش نشه
فقط میگفتم خدایا بهم صبر بده خدا بهم توان بده
اون روزا گذشت عزیزم خدارو هزارمرتبه شکر
واسه تو هم انشالله به خوبی و خوشی میگذره و آسایش واست میاد

بخدا ک شرایط من از شماهم سختره از روزی ک این موشک بارون شروع شده خانواده همسرم اومدن خونمون ۸ نفرن ی بچه زبون نفهم هم خواهرشوهرم داره ک همیشه دخترمو اذیت میکنه شوهرمم عین مجسمه نگاه میکنه فقط صبح تا شب با بچه بغل در حال خونه مرتب کردن پخت و پز هستم بخدا ک منم عین شمام ولی بخاطر دخترم دارم شرایط تحمل میکنم شما هم بخاطر دخترتون تحمل کنید خونه من همیشه عین دست گل بود الان نگاه کنید حالتون بهم میخوره پتو ک خودشون میخوابن جمع نمیکنن مجبورم من جمع کنم و دختر دیروز پاش گیر کرد به پتو خورد ب تیزی در چونه و لبش پاره شد خداتو شکر کن ک حداقل تو خونه خودتی و کسی نیس ک اذیتت کنه با ی‌مادرشوهر فضول ی بچه زبون نفهم ک اگر بهش حرف بزنی ب مادرش بر میخوره

عزیزم، بیا بغلم🥺 تو تا همینجاشم واقعا واقعا قوی بودی🥲 یکم به خودت زمان بده من مطمعنم کم کم همه چیز درست میشه، دیگه به خودت فشار نیار.
برای غذا زیاد بهش فشار نیار فعلا، تو چون آشفته ای شیر نمیخوره، یکم خودتو آروم کن، هیچ بچه ای بخاطر یکی دوماه غذا نخوردن چیزیش نشده، ذهنتو آروم کن عزیزم، مادرت کم کم خوب میشه، وضع کشورم درست میشه همیشگی نیست. من به عنوان یه زن درکت میکنم، الان فقط به خودت برس، آروم که شدی دخترت آرو میشه و شیراشو میخوره، باهم بازی کنید. و اینکه فقط تو نیستی که حالت خوب نیست، همه ما شرایط مشابه داریم ولی یکم بهتر یا حتی بدتر. از شوهرت توقع کار نداشته باش تت دلت آروم بشه، استراحت که کردی خودت یواش یواش کاراتو انجام بده. من میدونم تو قوی هستی، فقط خسته شدی، یکم حالت جا بیاد دوباره پرقدرت ادامه میدی، ولی عجله نداشته باش خواهر جان❤️❤️

الهی من بمیرم برات گلم
اگه امکانش رو داری میتونی کمکی بیار کمکت کنه

نگران نشو عزیزم خدا کریمه معلومه از همه جا کلافه و عصبی حق داری همه رو اعصابتن
فقط حرص نخور خودتو پیر نکن یکم به خودت بیا خونه رو ول کن خونه با بچه کوچیک همیشه به هم ریختس یکم نفس عمیق بکش یه نسکافه ای یا ابمیوه یا خوراکی که دوس داری بخور بزار سر حال شی

عزیزم بنظرم یه تایمی حتی کوتاه هیچ کار نکن کلا استراحت کن بعدش که حالت خوب شد پاشو پر قدرت ادامه بده .. خستگی فیزیکی روی روحیه آدم تاثیر منفی می‌زاره

ورن دخترت خوبه دختر من الان یسالشه ۸۲۰۰
اشتباه نکن آهنگ بزار حمام برو بهترین لباست بپوش آهنگ بزار آرایش کن .بهترین غذا رو درست کن بخور بعد کارات انجام بده شوهرت ببینه به خودت اهمیت میدی آدم میشه
مامانت آن شالله که خوب میشه

الهی بگردم..درک میکنم شرایطتتو..گریه هاتو بکن..ولی پاشو بخاطر دخترت پدرمادرت ب خودت بیااا....در عوض کم خوابی و کم خوردن...قرصای ویتامیه بخور سرحال شی...واسه دخترت سرلاکو امتحان کن..میگن ضرر داره و فلان...ولی. دکتر دخترم خودش براش نوشت بخاطر وزن کمش..موز ببسن نمیخوره باپ ودر بادام بهش،بدی...یا همون موزو تو سرلاک بریز بده...یا زرده تخم مرغ اپزو با سرلاک بده.‌شوهرای خیلی ها همینن..من اگه از زندگیم بهت بگم که به حال خودت نماز،شکر میاری خواهر..
فقط ایه الکرسی برا خ ب شدن حال و احوالت میخونم..ایشالا همچی روبه راه شه..

عزیزم همه اینا میگذره نگران نباش،نگران دخترتم نباش بذار هروقت خودش گشنه شد و تقاضای شیر داشت بهش بده اینطوری چون به زور بهش میدی لج کرده به نظرم ،حتما حتما مولتی ویتامین شو بده تا اشتهاش باز بشه,

با اب گرم درست میکنی شیر؟چون الان هوا گرمه شاید شیر گرم دوس نداره بزار سرد بشع بهش بده

عزیزم ناراحت نباش 🥹همه چی حل میشه
پسر من سه روز پیش تولدش بود ولی ۸ کیلو بشه نشه هس
فقط یادت باشه همش میگذره
مشکلات حل میشن ، بچه رشد میکنه بزرگ میشه
باید به خودت ایمان داشته باشی خودتو باور داشته باشی
تو میتونی ازین مشکلات و غم و غصه هم عبور کنی و فقط برات خاطره بشن💪

الهی بگردم.عزیزم این شرایط فقط برای شما نیست هرکسی یه طور مشکل داره باید قوی باشی این روزا میگذره بچت بزرگ میشه وهمه چی خیلی روال ترمیشه.
فقط راهش اینه از کسی کمک بگیری بچتو نگهداره کاراتو کمک سروسامون بدی‌.
یا یه کمکی بیار باهم خونرو تمیز کنید.وقتی خونت تمیز باشه روانتم اروم میشه میتونی بهتربه بچت برسی

آبگوشت بپز تلیت کن شاید دوس داشته باشه، آبگوشت خیلی مقویه

خدا بزرگه انشالله مشکلت حل بشه

گلم خاهر یا برادر دیگه ای نداری مراقب مامانت باشه ؟

اینقدر حرص نخور من خودم خیلی آدم استرسی هستم پسرمم پوستمو کنده الان به پاهام فشار اومده درد میکنن دکتر گفته از اعصابته با ۲۲ سال سن قرص استرس میخورم
هیچی ارزش نداره که بخواییم اینقدر خودمونو داغون کنیم

یعنی غذا نمیخوره

اشکال نداره عزیزم تو خیلی قوی تر از این چیز ها هستی مرد ها همشون حرف میزنن بیخیال حرف شوهرت شو جوابشو نده سعی کن برای کارهات تایم بخری تو یه مادری همه ی اینا رو پشت سر میزاری نگران هیچی نباش

یکم استراحت کن مغزتو آروم کن بهش میوه بده اگه دوس داره

خیلی دلم گرفته خیلی احساس تنهایی میکنم حالم خوب نیست مامانا 😭😭😭😭

چی بدم این بچه بخوره آخه
حداقل از یه طرف خیالم راحت باشه
از دیشب ساعت یازده تا الان که نزدیک ساخت دو ظهر هست هشتاد سی سی به زور تونستم بهش بخورونم
آخه مگه اینجوری رشد می‌کنه بچه ....
خدایا

سوال های مرتبط