۱۹ پاسخ

من میدونی چرا داد زدن باباها رو اشتباه مطلق میدونم،چون خود ماها به این بزرگی اگه یه خانوم سرمون داد بزنه هیچ طوری مون نمیشه اما دیدید وقتی یه مرد سرمون داد میزنه چقدر قلبمون مچاله میشه؟؟
اصلا بچه ها و زنها دوست ندارن یه مرد سرشون داد بزنه

دقیقا منم سعی میکنم خودمو کنترل کنم ولی یوقتایی داد میزنم اما یبار شوهرم داد زد چون پسرم خیلی گریه میکنه الکی خیلی نق میزنه گفت محکم بهش بگم این عادت کرده به گریه. گریه پسرم قطع نشد هیچی منم گریه کردم باهاش 😐

عزیزم ی سوال برام پیش اومد چندساله ازدواج کردی؟

منم روزی صدبار سر دخترم داد میزنم ولی خدانکنه شوهرم بهش بگه برو اونور کل روزم خراب میشه اخرشم با شوهرم دعوام در میاد

من به شوهرم میگم یکی باید خوش اخلاق باشه همیشه که پناه بچه باشه تو بداخلاق نشو

منی که شوهرم هی داد میزنه و دعواش میکنه

افرین دقیقا منم مثل توام

وااای دقیقا تقریبا یک هفته پیش شوهرم برای اولین بار هدیه رو دعوا کرد یعنی من اونشب تا صبح گریه کردم

منم دقیقا همینم

دقیقا منم وقتایی ماهورا یه کار اشتباهی میکنه همسرم مثلا بهش اخم میکنه بدم میاد یا باهاش دعوا میکنه عصبانی میشم😂😂

منم اینطوریم خودم سرش داد میزنم عصبی میشم ولی باباش یا هر کس دیگه ای بد نگاش کنه دلم میخواد جرش بدم

مامان آرتیا چندکیلویی؟از اندام و استایلت خوشم اومد

ما هممون فکر کنم همینیم
من ابن حسوعلاوه بر پسرم ب ابجیو داداشم هم دارم خودم میتونم دعواشون کنم یا سر ب سرشون بزارم هیچ کسی جرات نداره بهشون تو بگه🤣

شوهرمن جرئت نداره دخترمنو چپ نگاه کنه یاحتی یه تو بهش بگه گریه میکنه درحدقش کردن

واقعا این حس رو درک میکنم من خودم رو دخترم گاهی وقتا داد میزنم ولی وقتی شوهرم دعواش میکنه بهش میگم تو حرفی نزن من خودم حرف میزنم میگه چرا میگه صدات کلفته با من فرق داره حس بدی میگیرم

دقیقا منم همینطورم به هیچ وجه نمیخام کسی هیچ کسی به بچه هام چیزی بگه حتی اگه خودم بدترین دعوارو باهاشون داشته باشم

فکر کنم همه مامانا همینن
شوهر منم اصلاااا بچمو دعوا نمیکنه خیلی صبوره ولی ی وقتایی ک چیزی ب مهبد بگه دوست دارم پارش کنم ولی منم مثل شما سکوت میکنم

اره منم مث توم

دقیقا منی
منم اصلا دلم نمی خواد کسی بچه هامو دعوا کنه
ولی خودم اشکال نداره

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان نیل مامان نیل ۲ سالگی
تاپیک مامانایی که از خودشون راضی هستن رو دیدم افسردگی گرفتم😂🥲
من کل وقتم برای دخترمه ولی واقعا راضی نیستم از خودم دخترمم از من راضی نیست😁
مثلا میبرمش پارک بازی میکنم و کلی بیرون وقت میگذرونیم بعد برگشتنی چنان با جیغ و داد و قشقرق برش میگردونم که کلا حس خوبی برام نمیمونه
داروهاشو از اول نمیخورد و بعدش انقدر گریه میکرد و تف میکرد که پشیمون میشدم حتی مریض شدنی من نمیتونم بهش شربت بدم هرجورشم امتحان کردم الان فقط زینکشو میخوره اونم تو لیوان با رشوه و جایزه
علاقه خاصی به تمیز کردن خونه و غذا پختن اینا دارم ولی اجازه نمیده همش غر میزنه و گریه میکنه یا میره سراغ کاری که میدونه ناراحت میشم مثلا کمدو خالی میکنه زمین
وقتایی که هفته ای یکی دو ساعت با باباش بره بیرون میتونم به خونه برسم و تا میاد یکم استراحت کنم ولی اکثر وقتا بیحوصله و عصبی ام
کلی اسباب بازی و کتاب خریدم تا باهاش وقت بگذرونم و تا جایی که علاقه نشون بده بازی میکنم ولی حوصلش سر بره به بازی راضی نشه یسره میگه بریم بیرون و میرم تو گوشی خودمو مشغول میکنم و تنها تفریحم همین شده