تاپیک قبل و بخون قبل این
36هفته بودم درد داشتم منظم نبود هر نیم ساعت ده دقیقه چهل دقیقه دو ساعت میمومد سراغم رفتم دکتر شخصی معاینه کرد 2سانت باز بودم بعد فرستاد بیمارستان اونم یک شب گفته بود برم
1شب رفتم معاینه کرد ترسیدم دردم گرفت وحشیانه اینکارو کرد دردم رفت.
تا خوده 39هفته درد نداشتم تا اینکه شب 39هفته دردم گرفت به کسی چیزی نگفتم تا دردم شدید شد رسید به نیم ساعت ولی منظم ساعت 3شب بود رفتم حموم آب گرم رفتم قدم زدم ساعت شد 4 رفتم خوابیدم تا 6صبح رفتم سراغ شوهرم نگفتم درد دارم شدید که هر 10 دقیقه میاد سراغم گفتم فک کنم پرده زایمانه که تازه شروع شده گفت چیزی نیست و خوابید اگه دوست داشتی بگو بقیش و بزارم 🩷🩷🍓

۲ پاسخ

بزار گلم

بزار منتظرم

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
میانگین زمان خواب نوزاد
میانگین زمان خواب نوزاد تا یک‌سالگی چقدر است؟

سوال های مرتبط

مامان ادریان مامان ادریان ۱۳ ماهگی
ادامه تاپیک قبل


گفت بخواب خونه مادر شوهرم پایین بود { 2طبقه } رفتم گفتم مامانی یه درد عجیبی دارم که رفته ولی می‌خوام برم بیمارستان گفت باشه برم نانوایی میام منم قبول کردم رفتم بالا قدم زدم تا 8 رفتم پایین گفتم شاید حاضر شده دیدم خوابه 🙄گفتم مامانی پاشو بریم گفت باشه و رفت نانوایی رفتم بالا تا هشت و نیم باز اومدم دیدم تازه اومده و سفره صبحونه پهن کرده پسرش و رفت بیدار کرد منم به زور خودم و نگه داشتم و واکنش نشون نمی‌دادم اومد و صبحونه خورد و منم طاقتم تموم شد اسنپ زد و قبول کرد بعد ده دقیقه حدود 25تا 35 دقیقه راه داریم تا بیمارستان رسیدیم اونجا ساعت شد 9.10 دقیقه ریکاوری شلوغ بود بلاخره نوبتم رسید ساعت شد 10.20 گفت برو معاینه شو رفتم معاینه انجام دادن اورژانسی فرستادن بالا ساعت 10.40دقیقع رفتم طبقه بالا {بخش زایمان} بعد یه دانش جو بار اولش بود اومد کیسه آب و پارع کرده و همون یه نفر قرار بود زایمان من و انجام بده و گفت میخوای آمپول بزنم دردت بره منم گفتم آره اپیدورال و زد و آروم شدم تا ساعت یازده بود که آمپول و زد و گفتن تا مدفوع نکردی صدام نزن 🙄
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان یاسمین مامان یاسمین ۱۲ ماهگی
سلام مامانا شیر خشک کم شوده چرا رفتم داروخانه یکی شیرخشک داد
من از داروخانه نیم ساعت چهل دقیقه فاصله دارم به هزار زور زحمت با دو تا بچه رفتم آخرش یکی داد هر چی التماس حداقل دوتا بده نداد
هر سه روز نمیتونم برم دنبال شیر کاش شیرم خشک نمی‌شود 😭😭😭😫😫😫🖤🖤🖤🙄🙄🙄🙄
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان اروین مامان اروین ۱۴ ماهگی
پارسال همین موقع من دردم گرفت رفتم بیمارستان واس زایمان اصلا باورم نمیشه یک سال ازاون روز گذشت روزای سختی بود روزی ک 12ساعت درد کشیدم تا پسرم ب دنیا بیاد امشب حسابی باهاش بازی کردم خوابید
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آوا مامان آوا ۱۲ ماهگی
دخترم صبحا با پرستارش دو ساعت تا دو ساعت و نیم میخوابه.ولی روزایی که من خونه‌م بزور نیم ساعت میخوابه.چون کم میخوابه هم تا شب بداخلاقه.اصلا نمیدونم‌چرا
یعنی اون قلقشو بهتر بلده؟
شب تا صبحم که هر نیم ساعت تووخواب نق و گریه.هلاکم هلاک
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ادریان مامان ادریان ۱۳ ماهگی
از درد شدید و زیاد امروز رفتم دکتر دکتر من و معاینه کرد و برگشت بهم گفت خیلی زخم بزرگی دارم اون تو ترشح زیاد ولی نه بود میده نه درد نه سوزش هیچی ندارم
فقط درد دارم شدید 🥺
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان علی اصغر🥺😍 مامان علی اصغر🥺😍 ۱۳ ماهگی
هعییی یادش بخیر پارسال این موقع تو بیمارستان اوج دردم بود🥲😂
دقیقا ساعت ۷ و چهل و نه دقیقه پسرم ب‌ دنیا اومد😍🥺تولدت مبارک مامانی😍😘❤️
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۱۴ ماهگی
خانما یه سوال
ممنون میشم راهنماییم کنید
دخترم ۲روزه سرما خورده بهش پلارژین و سیتریزین میدم و اینکه
امروز از ساعت ۷ به بعد یکم زیاد هله هوله خورد و آخر شب ساعت ۱۱ بهش سوپ دادم تا اینکه یک دفعه گریه شدید کرد تا ۱ساعت تا اینکه بالا آورد و بعد نیم ساعت خوابید،الان به نظرتون بالا آوردنش امکان داره از سرماخوردگیش باشه یا همین که زیاد خورده؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان زندگی مامان زندگی ۱۲ ماهگی
پارسال این موقع رفتم بیمارستان و فرداساعت شش و نیم این کوچولو به دنیا اومد 🥲🥲
درد طبیعی کشیدم و بعد شش ساعت سزارین شدم.لعنت به دکترا که نمیذارن ادم خودش زایمانش رو انتخاب کنه .مثلا بیمارستان خصوصی بودم خوبه بیشتر از اون نذاشتن درد بکشم.شب سختی بود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ادریان مامان ادریان ۱۳ ماهگی
لعنت به این مزخرفات جدی جدی با شوهرم دعوام شد 😒💔
خسته بودم با وجود این همه کار بعد غذا چایی گذاشتم دم رفتم حموم پسرم و بردم حموم کرد آوردم لباس کردم تنش باز رفتم حموم کردم خودم اومدم بیرون چایی ریختم آوردم بخوریم ادریان گریه کرد رفتم شیشه شیرش رو شستم و این گریه کرد شوهرم که حالم ازش بهم میخوره سرش و انداخت تو گوشی بهش گفتم آب ریختم پنج تا شیر خشک بریز از لج من میگه نمی‌خوام در شیر خشک و در شیشه شیر و بست و شیشه رو پرت کرد سمت آشپزخونه و شروع شد چکارش کنم 😭 خستم بخدا
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان سوگل مامان سوگل ۱۲ ماهگی
ای وای خدا مرگم بده دخترم از تو راهروک افتاد تا رفتم لباسا رو جمع کنم بیارم داخل دنبالم اومد یک دفعه صدای گریش بلند شد نزدیک نبم ساعت گریه کرد چیزی نشده باشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🙎‍♂️🙍‍♂️ مامان 🙎‍♂️🙍‍♂️ ۱۲ ماهگی
دقیقا یکسال پیش ۱۸ مرداد پنجشنبه بود خوابم نمیبرد ۶ صبح بیدار شدم رفتم حمام بعدش نشستم رو مبل بی دلیل خوابم نمیبرد شوهرم بیدار شد بیرون کارداشت رفت منم بلند شدم خونه رو تمیز کردم لباسام شستم رو تختی شستم برا خودم اهنگ گذاشتم با تو دلیهام صحبت میکردم شوهرم امد گفت ناهار کباب میکنم چیزی درست نکن منم که دیگه بیکار بودم دراز کشیدم رومبل بعد شوهرم امد کنارم کمی صحبت کردیم بعد خوابم گرفت پایین مبل خوابیدم‌طرفای ساعت ۱.۵ بود شوهرم شروع کرد کباب کردن تو خواب بیداری صداش میشنیدم به گامان و باباش میگفت که آنا خوابه بیاین اینجا برا ناهار ..... امدن صفره رو اروم پهن کردن بعد منو صدا زدن رفتم ناهار خوردم بعد ناهار مادرشوهرم ظرف هارو شست بعدش نشستیم گپ‌زدن من از سنگینیم گفت چطور دوهفته دیگه تحمل کنم تا بچه هام بغل بگیرم تمام اون مدت بچه ها چنان لگد میزدن مادرشوهرم مدام ذوق میکرد ..... مادرشوهرم رفت خونش ساعت ۳ حالت تهوع گرفتم گلاب به روتون هرچی خورده بودم استفراغ کردم لگد بچه ها انقدر زیاد شده بود که گریم میگرفت از درد شوهرم گفت برو رو تخت دراز بکش دراز کشیدم ولی درد ولم نمیکرد هی محکم تر میزدن شوهرم زنگ زد مادرش خودش سریع رسوند شرایطم گفتم گفتم نکنه درد زایمان مادرشوهرم گفت نه بابا من ۳ تا زاییدم اینجور نیست لباسام عوض کرد سوار ماشین شدیم رفتم بیمارستان اونجا ۲ تا ماما یه دکتر امدن معاینه بله درد زایمان این بیمارستان ان ای سیو نداره باید بری بیمارستان دیگه یکی از ماما ها میگفت پتشو با ماشین همسرت برو اینجا بمونی این دکتر زایمانت میکنه کارش زیاد خوب نیست بعد بچه هات نیاز به دستگاه دارن که اینجا نیست میفرستنشون بیمارستان دیگه اون ماما با دکتر خودم صحبت کرد کارای انتقالم انجام دادن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان عشق مامان مامان عشق مامان ۱۳ ماهگی
خانما ت رو خدا بیایید بگید پسر من چشه داغونم به خدا
سه شبه گریه میکنه شب اول خوابید ی ساعت بعد حدودا شروع کرد گریه جوری که به راحتی اروم نمیشد نه شیر میخورد نه چیزی فقط بغلش کنم راه بریم اونم خیلی کم اروم میشد تو این حالت فردا شبشم ساعت ۱ و نیم تا سه و نیم اذیت و گریه تا با بدختیربردیم بیرون با ماشین یکم اروم شد اومدیم خونه شیر خورد خوابید
انروزم ساعت ۵ رب کم بیدار شده تا الان گریه بهونه
نمیدونم رفلاکسه نمیدونم دندونه نمیدونم چیه فقطم تو حالتی که راه بریم ی کوچولو ارومه
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نیک مامان نیک ۱۳ ماهگی
سرماخوردم دارم میمیرم کلی وقت بود به این شدت سرمانخورده بودم
هرچی مسکن میخورم سردرد و بدن دردم خوب نمیشه خیلی بی حالم چشمم درد میکنه
دکتر رفتم فقط برم هگزین داد و نئوتادین
چی بخورم یکم حالم بهتر شه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیلین و مهدی مامان آیلین و مهدی ۱۶ ماهگی
سلام پسرم یک سالشه امشب ساعت ۳ونیم بیدار شد آنقدر گریه کرد استامینوفن و شاسپرم بهش دادم نه شیر می‌خورد نه آب می‌خورد نمیدونم چش بود تا ساعت ۵ ونیم که حالش خوب شد یکم بازی کرد خوابید الان دوباره بیدار شد یکم گریه کرد دوباره خوابید کسی میدونه چشه ؟می‌ترسم ببرم دکتر اذیتش میکنن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین 🍫❤️ مامان ماهلین 🍫❤️ ۱۲ ماهگی
خانوما دخترم تب داره دکتر امروز واسش شیافت نوشت گفت هر ۴ ساعت بزار
بعد الان گذاشتم دو دقیقه بعدش دستشویی کرد چیکار کنم؟ دوباره بزارم واسش
مشاهده ۱ پاسخ دیگر