۹ پاسخ

اینقد من سر چیزای الکی وقتی با شوهرم بحثم میشد گریه میکردم ولی الان که دارم فکرشو میکنم همش دیوانگی وبس ، الان دیگه کلا بی تفاوت ام نسبت به همچی ، هرچی بگه خنده ایی میکنم و هیچی نمیگم یا هم اگه جوابشو بدم با خنده اونایی که ازخودش بهتران مثال میزنم سرش اونم دیگه ادامه نمیده

منظورش چیه که آبگوشت هم عصاره می‌ریزی .
خب بریزیم که چی ؟ سر این حرف اینهمه گریه برای چیه عزیزم .
از این حرفها زد بگو آره . من دستورهای آشپزی عالی دارم . دم دست و پا نباش کارم تموم بشه . برو با بچه بازی کن .

زنی که خرج داره ارج داره ما عین چی سرمونو کردیم تو خشتکمون اخرش همون مرد میره به یه زن دیگه میگه چیزی میخوای همه هزینه هات پای من مردا کلا هیچی براشون مهم نیست

خوشش نمیاد یا خسیسه
حالا غذاهای من طعم ک‌و ن گوسفند نده شوهرم نمیخورع فک میکنه طعم نداره

فکر نمیکنید تو این شرایط نباید موی دماغ هم باشید
اگر اون یک چرتی گفته چرا شما جوابشو میدی یا بقولی به خودت میگیری
فدای سرت که چیزی میگه
سکوت و بی محلی و در موقعیت مناسب جواب درست و آگاهانه دادن خیلی منطقی تر از اینه که با یه آدم بی لیاقت بحث کردنه
شما کارتو مثل همیشه بکن دست پخت عالیتو درست کن به بچه‌ها و خودت برس
خواست میخوره نخواست تحمل باید بکنه😉

نامردی اگه بهش بدی بخوره
مرد که نباید فضولذکار زن باشه اح اح

چرا خدا همه مردا رو اینطوری افریده .خدایاااا
منم خستم .هرکاری کنی ته اش یه چیزی برا گفتن داره.وحق با اونه و همیشه من مقصر معرکه ام .بخدا خودمم نمیدونم چجوری منو مقصر نشون میده رو روانمم تاثیر گذاشته اخرش خودمم قبول میکنم همه چی تقصیر منه 😔😔😔

مگه تو آش عصاره میریزن؟

خب شاید به مزاجش خوش نیومده

سوال های مرتبط