۲ پاسخ

🥰🥰🥰🥰🥰

خیلی هم عااالی

سوال های مرتبط

مامان دلبندای مادر مامان دلبندای مادر ۱ سالگی
بعد از مدتها امشب شب نشینی با ۴ تا خاله هام و مامانم قرار گذاشتیم بریم خونه پسر کوچیکه خاله بزرگم. چند ماه ازدواج کردن ماهم گفتیم جهاز و ابنا نرفتیم یه شب شب نشینی بریم
دیگه خلاصه رفتیم و خداییش هم خوش گذشت گفتیم خندیدیم
بچه های منم اذیت بخصوص نداشتن و مشغول بازی با اسباب بازی بودن
پسر یکی از خاله هام ۶ سالشه (کارن)
اومد بدوعه پاش گیر کرد به پای بچه من و بنده خدا با زانو خورد زمین
از طرفی خیلی لاغر و ضعیفه پاش بچه خیلی درد گرفت
بچه منم که پاش توسط کارن لگد شده بود خیلی گریه کرد من همینطور مشغول گریه بچم بودم که متوجه نشده بودم شوهرم داد زده سر کارن و به اصطلاح دعواش کرده
خاله هام و بابای کارن دیدم همشون اخم کردن و پا شدن که برن خونه هاشون
انگار آب سرد ریختن روم
از خجالت نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم
فقط عرق شرم میریختم و داشتم خفه میشدم
اومدیم تو ماشین اینقدر حرص خوردم هرچی گفتم شوهرو جواب نداد انگار متوجه اشتباهش شده بود ولی شرمندگیش موند برای من
از خاله ام (مامان کارن) شوهرش و پسرخاله ام و زنش خیلی بیشتر خجالت کشیدم😔😔😔
شما جای من بودین چیکار میکردین؟