۳۰ پاسخ

خدا کنه تموم شه جنگ

خدا خود. رحم کنه به همه سر نگون بشه اسرائیل

الهی بگردم براتون عزیزم مراقب خودتون باشید خیلی نارحت شدم عمیقا خدا لعنتشون کنه باعث بانیشو 🥺

درک میکنم واقعا سخته😔خدا به بچه ها رحم کنه. توکل به خدا انشالله زود تموم میشه و پیروز میشین

ان شاالله ریشه ظلم وستم ریشه کن بشه

حق داری عزیز دلم ترسیدی خب💔ما ک اینجایم صب و شب حوالی ۹ صدای جنگنده ها بلند میشه همه نگاهشون ب اسمونه...
قلبم تکه تکه میشه

آخ 🥺
خدایا قربونت برم
زودتر به داد مون برس

کاش ی مدت دور بشید از اون خونه تا پسرت یادش بره

دق کردیم دیگ😭😭😭

دایم رفته بودشهرستان قبل جنگ دیروزاومدمیگقت چی هی میگین تهران وضعش خراب گفتم دای تاحالاباصدای انفجارازخواب پریدی هیچی نگفت

اره خیلیییی بدبودامروزدوبارصدای انفجارشنیدم واییییی خیلیییی بده کاش زودترتموم شه خسته شدیم خداااا

وای خدایا هی می‌خوام برگردم خونه هی پشیمون میشم خدا کمک هممون کنه از استرس بالا میارم من

بمیرم برا خودت و پسرت😭

هیچکدوممون حالمون خوب نیست 😭😭😭😭

وای دقیقا حال من با اینک کسی زیاد تو اپارتمانمون نمونده اخرشم دوباره برگشتم خونه

منم شبها بین جفت بچهام میخوابم به شوهرم گفتم بزرگه با تو کوچیکه با من چیزی شد بغلشون کنیم

شبنم دارم از بغض خفه میشم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

😢😢😢😢

کی میزد

من که دارم سکته میکنم 😭😭دیگه دیوونه شدم

عزیزم😔😔😔😔
ماهواره شماهم قطعه؟

بمیرم برای هموطنام 😭😭😭 خدایا چقد سخته کاش تموم شه این بلبشو

منم همینطور خوب نیستم

وای عزیزم قربونش برم خدا به دل های بچه ها رحم کنه صدقه بزار کنار

من قربونش برم
همه ی وجودم درد گرفت
کاشکی تمومش کنن بسته ۱۰ روز شد بستهههههه
بچه ها گناه دارن
چقدر دلم گرفت

ما الان ازونجا رد شدیم قیامت بود خیلی بد زدن نزدیک ۱۰۰ تا اتوبوس بود داشتن زندانی هارو جا به جا میکردن
تمام وسیله هاشونم جمع کرده بودن

بر باعث و بانیش لعنت.مواظب کوچولو باش😭

عزيزم بايد خودتو قوي ميگرفتي سريع با يه چيز ديگه سرگرمش ميكردي

سلام عزیزم
ما هم اون سمتی میشینیم
اولین حا پشت خونه مارو زدن
الان خبری هست
ما اومدیم سرعین
پسرم همش گریه میکرد😭😭

خب جمع کن برو یه شهرستانی شمالی جایی دیگه از خطر جونتون که سختتر نیست شرایط هر چی باشه

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان عشق مامان مامان عشق مامان ۲ سالگی
وقتی تو کربلا همسرم و پسرم مریض شدن و من تنهای تنها بودم
وقتی پسرم بی حال بود و داشت جونش میرفت
پسرمو برداشتم و بچه بغل باید خودمو میرسوندم به هلال احمر شبانه روزی ایران
تنهای تنها
غرورم اجازه نمیداد از کسی کمک بگیرم
همسرم افتاده بود و نمی تونست راه بره
نیم ساعت باید پیاده روی میکردم تا هلال احمر
باید از وسط بین الحرمین میگذشتم
برگشتم رو ب حرم گفتم یا حسین یا عباس کسی نیست کمکم کنه ؟
خیلی خسته بودم
دستام داشت میشکست
گفتم یا حسین دارم کم میارم ، بین این همه زائرهات کسی نیست کمکم کنه و بچه رو از من بگیره
چطوری برگردم ؟
تو این تاریکی و خلوتی شب
با این خستگی زیاد
چجوری بچه ی مریضمو بغل بگیرم ؟
یا حسین تو که خیلی مهربونی هیچکسو نمیخوای بفرستی تا پسرمو به دوش بکشه ؟
رسیدم درمانگاه
دیدم دکتر براش امپول نوشت
گفتم یا خدا آخه مگه میشه این بچه رو خودم به تنهایی نگه دارم که امپول بزنه ؟
کمی که سر درگم بودم و در انتظار برای گرفتن دارو
یکی از مردان هم کاروانی مونو دیدم
دیدم نشسته تو مطب دکتر
سریع رفتم دم در اتاق دکتر و در زدم و ازشون خواستم فقط پسرمو نگه دارن که امپول بزنه
و ایشون نه تنها تو امپول زدن کمکم کردن بلکه پسرمو تا دم در اتاقمون به بغل گرفتن
میدونم اون آقا رو امام حسین فرستاد
میدونم آقای کریم کسی رو دست خالی رد نمیکنه
#یا حسین