قد یه دنیا دلم گرفته خودم شمال شوهرم تو راه برگشت به تهران .من قراره اینجا زایمان کنم و شوهرم واس کارش مجبور شد بره یک ماه دوری دم زایمان میاد 🙂هوف کاش زودتر تموم شه

منم باید ماه آخر برم شهر خودم برای زایمان سخته واقعا

شوهر منم جمعه برمیگرده🥲💔
نمیدونم چیجوری‌ قراره چی بگذره بهم

خیلی خیلی سخته من تنها کسی که پشت اتاق عمل بود شوهرم بود هر لحظه میومد پیشم فقط کاری خریدی وسایلی بود می‌خرید میومد خونه نرفت تامن مرخص بشم خصوصی میلادبودم هرلحظه کنارم بود اومدم خونه خیالش راحت شد

الهی بگردم ایشالله زودتر بگذره برات

درکت میکنم منم دوماه تازایمانم دورم ازشوهرم و چنروز اول ک اومدم خونه بابام خیلی حالم بدبود واقعا دلم خونه زندگی خودمو میخواد
کم کم خوب میشی فقط باید بگذره

دقیقا منم تو همین شرایط میرم🥲شوهرم منو میبره شهرستان خونه مامانم دیگ معلومم نیس بتونه برا زایمانم بیاد یا نه یکماه دوری

سخت آره😟

منم همسرم میخواد ببره بزاره شهرستان تا بعد زایمان

😭😭😭

ای جان دلم واقعا دم زایمان از همسر دور بودن خیلی سخته من بدون همسرم هیچکاری نمیتونم بکنم

ای خدا😭این چی بود دیگه سرمون اومد

هعیییی کاش این روزا بگذرههه