۸ پاسخ

من ک ۱۴روزدیگه زایمانمه تصورکردم ک دیگه توشکمم نیس بغضم گرفت. اخه تواین دوران قدرشوندونستم وزیادباهاش حرف نزدم همش درگیرافسردگی وچیزای چرت بارداری بودم😭😭

من که امروز رفتم دو تا بسته پوشک براش گرفتم تاره هفته ۲۷هستم شوهرم گفت دیوانه ای از حالا پوشک😐

گلم برو لباساشو ببین دوباره وسایلاشو که خریدی براش نگاه کن نی نیتو تو اون لباسا تصور کن
این حس ها بخاطر درد و خسته شدن از بارداری نی نی دنیا بیاد همه این حسا از بین میره

منم ز وقتایی اینجوری میشم بیشتر از ترسه ب این فک میکنم ک چجوری از پسش، بر بیام و اینا

شاید ترس و استرس داری

ن من هرچی نزدیک تر میشم پر انرژی و پر ذوق تر میشم

نوسان احساسات طبیعی هورمون بهم ریخته درست میشه احتمالا بخاطر شرایطه

اصلا طبیعی نیست،شایدم از استرس زایمانه

سوال های مرتبط