سوال های مرتبط

مامان گلبرگ مامان گلبرگ روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان_سزارین
بیمارستان_انصاری
پارت_۴
اینو یادم رفت بگم ک پرستارا داشتن با هم میگفتن ک مثل اینکه اینجا هم زایمان طبیعی اجباری شده ک من پرسیدم واقعا ک گفتن اگر دکترت دلیل داشته باشه نه حالا صدق و صحت این ماجرارو من اصلا خبر ندارم فقط شنیده رو انتقال دادم
تو ریکاوری ک بودم چون فشارم بالا بود ی رگ دیگ ازم گرفتن برای تزریق سولفات ک فشارم پایین بیاد دوباره نی نی رو اوردن و من دیدمش باز هم تماس پوستی دادن این کار رو ۳ بار انجام دادن تو ریکاوری انجام دادن اصلا درد اونجوری ک قابل تحمل نباشه نداشت ساعت ۱۱ و نیم منو وارد بخش کردن ک ما اتاق خصوصی گرفته بودیم اینم بگم ک اینجا دو مدل اتاق خصوصی داره ی vip ی دیپلمات ک ما vip گرفتیم شبی ۳ تومن
از ساعت ۱۱ و نیم شب ب من سولفات تزریق شد همراه سرم تا فردا پمپ درد هم گرفته بودم ولی خب ب نظرم همچین اثر گذاری خیلی بالایی نداره پمپ درد رو تو اتاق عمل باید اعلام کنید ک میخواید یا ن
نی نی هم همراه من داخل اتاق شد و اونجا موند از نظر تمیزی اتاق ها و رسیدگی پرسنل همه چیز خوبه ولی پرستارا و ماماهای این بخش ی مقدار حواس پرتن
مامان پنبه مامان پنبه روزهای ابتدایی تولد
سلام. اومدم تجربه زایمان بگم. چیزی که خودم اینجا خیلی پیگیرش بودم.
قسمت اول
40 هفته رفتم دکتر، معاینه تحریکی کرد. خیلی درد داشت برا من. تا چند دقیقه نمیتونستم صاف بایستم و راه برم. اما درد غیر قابل تحملی نبود. NST هم گرفت، نامه داد گفت 6 و نیم صبح بیمارستان باش برای زایمان طبیعی. بیشتر از این صلاح نیست صبر کنیم. همین امروز هم یه دکتر قلب برو. بخاطر یه سری آزمایشا که اینجا گفتن نداره چون از حوصله شما خارجه، رفتیم 2تا دکتر قلب، هردو گفتن اینجا تو شهر امکانات کمه باید بری یه بیمارستانی توی مرکز استان که امکاناتشو دارن.
دیگه شب دیروقت بود و به دکترم دسترسی نداشتم، رفتیم بیمارستان، اونجا با دکترم صحبت کردن و شرح حال دادن، دکترم گفت بله باید بره همونجا. منم تعریف بد اونجا رو خیلی شنیده بودم به هیچ عنوان دوست نداشتم برم اونجا.
آماده شدیم رفتیم یه بیمارستان خصوصی خیلی خوب تو رشت، شب از نیمه گذشته بود. اونا هم گفتن ما اصلا نمیتونیم پذیرش کنیم باید برین همون خراب شده بیمارستان دولتی. با آمبولانس هم باید برین.
و ما رفتیم اون جهنم...