#خاطره #تلنگر
دوستان یک نذری کوچکی بخاطر بارداری بچه ام از پارسال نذر کرده بودم(شیروکیک),پک کردیم و بردیم در یکی از مساجد برای پخش ...به محض اینکه من پیاده شدم تا اولین پک رو بدم چنان جمعیتی به من هجوم اورد و از دست من قاپیدن که همسرم گفت سوار شو برگردیم تا نکشتنمون!!!!دوستان چرا اینجوری شدیم؟؟؟چرا دیگه شخصیت نداریم بیایم جلومون بگیرن و تعارف کنن؟؟؟انقدر گرسنه موندیم یا بی فرهنگی قسمتی از شخصیتمون شده؟؟؟کی قراره درست بشیم؟؟؟اصلا دیگه درست نمیشیم ته قصه همین جاست!!!!مگه ادم با شیر و کیک سیر میشه که براش اینجوری هول بزنه!!!!!نذرمم فقط برای بچه ها بود ولی یه خانومی انچنان دست منو چنگ زده انگار سالهاست شیر نخورده!!ادم از هرچی نذر متنفر میشه دخترم زیر دست و پاشون گم شد به زور کردمش تو ماشین!!اگر واقعا کسی از این اخلاقا داره که حمله کنه برای گرفتن چیزی نذری خواهشا خودتونو اصلاح کنید به بچه اتون یاد بدین تا تعارفش نکردن چیزی بر نداره بر میداره فقط یکی!!!!ماشاالله همه هم با چادر و حجاب رعایت شده ولی فرهنگ صفففررر منفی!!،

۱۰ پاسخ

بدبختی مردم از بی فرهنگی نیست عزیزم از نداری هست وقتی نداره یه کیک یاشیر برا بچش بخره وقتی نذری یاچیزی میبینه حمله میکنه خدا لعنت کنه باعث وبانی فقر مردم رو ما برای بچجمون هرچی میگه میخریم باز چقدر اذیت میکنن پس ببین اونایی که ندارن یزی بخرن برا بچه چه میکشن

من هرسال نذرنمک میدم ولی امسال بچه دارشدیموالحمدالله سالم نمکوشیرین عسل مصلی بردم که خودم له شدم پلیسه اومدجداکردبه خدامردم گشنه لی اراک داره

انقدر مردمو گشنه نگه داشتن ک وضع شده این

واقعا هم همینه باید همه رو یک دفعه نشون ندین و تو ساک یا ...بذارین وبه هربچه ای میبنین بدین یا سر راه تو خیابون هر بچه ای میبینین بهش بدین حتما که نباید تو مسجد تقسیم بشه

🤣🤣🤣🤣یا خدا

حالا من اصلا نذری نمیگیرم اول که میگم ما احتیاجی نداریم بزار به اونی که محتاجه برسه
در درجه دوم وقتی چیزی بسته بندی کارخونه نباشه مثل غذا یا حلوا یا هر چیز این مدلی نمیتونم اعتماد کنم😬

عزیزم منم نذر شکلات داشتم که سرم ریختن جلوی حرم و حتی پلاستیک رو بردن من نذرم مال بچه ها بود، بعدا تو یه پلاستیک میکنم وهربچه ای میبینم تو حرم میدم اینجوری کسی حمله هم نمیکنه، تو هم اگه نذری داشتی تو یه پلاستیک بکن ودونه دونه به هربچه ای میبینی بده

اونقدر بدم میاد اصلا روم نمیشه برم جلو

من هر سال پخش میکنم و هر سال هم همینه وضعیت متاسفانه

🤣🤣🤣🤣🤣واقعا راست میگی همینطوره...

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگی ها🍓🍓 مامان توت فرنگی ها🍓🍓 ۶ ماهگی
آپیدیت سفر
#روز_دوم
قرار شد صبح بریم شش پیر
فاصله تا شیراز ۲ ساعت بود
قبل از حرکت به بچه ها شیر دادم پمپرز عوض کردم
حرکت کردیم توی مسیر ترافیک زیاد بود
تا رسیدیم له شدیم
وسطای راه بچه ها گشنه شدن و ایراد گرفتن
ماشینو نگه داشتیم و برا بچه ها شیر اماده کردیم
شدید باد بود پس سریع سوار ماشین شدیم به بچه ها توی ماشین شیر دادیم

آروم شدن تا رسیدیم مقصد
تا جا گیر بیاریم و بشینیم ی کم طول کشید

سریع چادر بچه ها رو باز کردیم بردیمشون توی چادر
باد میومد و خنک بود چون لب آب بود
لباس گرم پوشوندم به بچه ها پتو دور پیچ هم‌گرفتم دورشون

یه آدم بی فرهنگی اونجا بود از این باند خیلی بزرگا داشت و صداشو تا فلک هفتم بالا برده بود
یکی از دخترام بخاطر صدای بلند اذیت شد و اصلا نخوابید از تایمی ک رسیدیم تا برگشتیم یه تیکه گریه کرد
اون روزو نابود شدیم اصلا نتونستم از جام تکون بخورم اینقد ناارومی کرد
با اینکه کمکی هم داشتم
به جز خودم و همسرم ۳ نفر دیگه هم بودن
ولی حتی بچه ها نذاشتن ناهار بخورم اینقد گریه کردن 🤕

در نتیجه سفر با بچه هر روزش یه مدله
یه روز خوب ی روز بد

امروز اخرین روز سفره و فردا میگم چی میشه امروز😅
مامان سپهر مامان سپهر ۴ ماهگی
یکی از دوستای ما که ایران زندگی نمیکنن و ۳ تا بچه دارن با روش اروپایی ها بچه هاشونو بزرگ کردن. الان بزرگا ۷ سالشه . از ۶ ماهگی جدا کرده کرده جا خوابشو. الان بچه هاشو رو میذاره توی تخت میگه شب بخیر درو میبنده میاد بیرون. هر ۳تا بچه اینجوری میخوابونه بدون حصور پدر یا مادر خودشون میخوابم مگه اینکه مشکلی باشه یا تقاضای حصور کنن که میره پیششون ولی دوباره خارج میشه و نمیخوابونه بچه ها رو.
از طرفی یکی دیگه از اشناها ۲ تا دختر داره یکی ۱۱ یکی ۶ . تا سال گذشته باید ۳ تایی روی زمین پیش هم میخوابیدن. پلدر سالها بود کنار پدر نمیخوابید دیگه حریم خصوصی وجود نداشت. من واقعا این سبکو نمیپسندم. که متاسفانه همه ی ما همینیم. و اسمشو میذاریم دلسوزی. پس کی قراره اون مستقل بشه؟ کی میخواد یاد بگیره خودش بخوابه؟
جالب اینجاسا بین این دو مادر اونی که بچه هاش مستقل ترن شجاع تر و اعتماد به نفس بیشتری دارن و بسیااااااااار حرف گوش کنن تا اون یکی. سناشون ۷ و ۳ و ۱ سال. همر قرار بر حس امنیت بود که این دومی باید بیشتر حس امنیت میکردن. بیاید قبول کنیم که چسبوندن بچه به پدر و مادر فقط و فقط وابستگی شدیددو طرفه ایجاد میکنه. من الان خودم اگر پسرمو پدرش یا مادرم بخوابونه، یه جوریم خوابم نمیبره ولی میدونم اشتباهه. حس علاقه و وابستگی تو وجود همه مادرا هست ولی باید درست باشه اندازه باشه. بیاید از تجربه هاتون بگید. خیلی منو درگیر کرده ذهنی.
مامان Yasn,Ayhn,Shahn مامان Yasn,Ayhn,Shahn ۴ ماهگی
تاپیک الانم خیلی متفاوت تر از تاپیکای قبلیمه😔
یه تاپیک از حس غم😔😔
یه تاپیک ک سراسر نگرانیه یه مادر برای پسرشه😟🥺
خانمها من سال ۹۷ از همسر اولم بخاطر خیانت و اعتیادش جدا شدم و بخاطر اینکه حضانت تنها پسرمو که اون موقع ۳ سالش بود داشته باشم،کل مهریه مو که ۵۱۴تا سکه بود بخشیدم...
بعد از ۳سال دوباره ازدواج کردم،با کسی که خودشم یه دختر از ازدواج اولش داره و دو سال از پسرم بزرگتره...من اعتقادم این بود با کسی ازدواج کنم که بچه داشته باشه تا پسرم بعده ها خدایی نکرده حس اضافی بودن بهش دست نده اگر چه بعده ها زندگی بهم فهموند ک بچه داشتن طرف تاثیری تو این مورد نداره...
اوایل همه چی خوب بود ولی رفته رفته که پسرم بزرگ شد،رابطه ی شوهرم باهاش سرد شد!!!...دیگه دوقلوها که به دنیا اومدن کلا فاجعه شد!!!!!...
الان در حدیه که به زور جواب سلام پسرمو میده و بی محلش میکنه..مدام دنبال بهونه س که با پسرم بحث کنه و داد بزنه سرش...اگه پسرم با من حرف بزنه حسودیش میشه...پسرم میوه یا غذا بخوره میگه پسرت خیلی میخوره....با شوهرم حرف زدم که با پسرم رفتارتو درست کن ولی میگه پسر تو حاضر جوابه....من با پسرم حرف زدم ک جوابشو نده ولی الان با اینکه جوابشو نمیده بازم با پسرم سرد برخورد میکنه،قشنگ معلومه دنبال بهونه ست....
الان دیگه جوری شده که پسرم به مامانم گفته:انگار من تو اون خونه اضافی م و من دیشب که خونه مامانم بودم متوجه شدم که پسرم از ناراحتی و دلتنگی برای پدر خودش...
***ادامه زیر همین تاپیک***