۹ پاسخ

پسر منم داشت با بی حسی و سرپایی دکتر با قیچی برید اما خون اومد گریه اینا هم کرد

عزیزم از کجا متوجه شد عمه‌اش که نمیتونه کلمه ر و س رو بگه آخه فقد ۷ ماهشه؟

ازکجافهمیدی این مشکل وداره

من پسر دخترعموم اینجوری بود اونو گفته بودن بعد یک سالگی عمل شه، اونم نمیتونست شیر مادر بخوره، میگفت بجای میک زدن انگار میجوعه سینه رو، خدا همه بچه هارو حفظ کنه

ببخشید متوجه مشکلش نشدم

چجوري تشخيص دادين؟

مرسی که تجربه ات کذاشتی من تا حالا همچین چیزی نشنیده بودم
انشالله بهراد کوچولو‌دیگه راهی بیمارستان نشه

از کجا تشخیص دادید ؟

یعنی اگه حرف نزنه بچه چه جوری بود

سوال های مرتبط

مامان بهراد مامان بهراد ۹ ماهگی
خیلی میبینم ک ی سریا راجب فرنولوم زبان ( گره زبانی یا چسبندگی زبان) سوال میپرسن کفتم تجربه خودم رو بنویسم شاید به درد یکی بخوره چون خودم خیلی تو‌کهواره سرچ‌ کردم ولی چیزی پیددا نکرده بودم امیدوارم تجربم به درد بخوره.بهراد فرنولوم زبان داشت چیز اونقدر خاصی نیست فقد ممکن بود در اینده حروف س و ر رو نتونه درست تلفظ کنه جای مریم بگه ملیم اینکار بهتر بود قبل شیش ماهگی بچه انجام بشه من چنتا فوق تخصص جراح کودکان گرگان بردم و انتخابم دکتر نورا بیگدلی عزیز بود خیلی خانوم دکتر مهربونی هستن من خیلی نگران بودم استرس داشتم ولی کلی منو اروم کرد من از کاه کوه ساخته بودم تاحالام به همچین موردی اصلا برنخورده بودم تو اشناها و دورو وریام زبونش راحت نمیومد بیرون،خلاصه دکتر یه روزی رو‌مشخص کرد درست ۵ماهگی بهراد بودش بهم کفت روز عمل قبلش از ۳ صب چیزی نخوره بهش شیر نده من دگ از۳ صب چیزی‌ندادم۷ صب رفتیم بیمارستان کودکان طالقانی پذیرش شدیم همه‌جی خوب بود اماااا رسید موقع رگ گیری و زدن انزیوکت عملش با داروی خواب اور قوی بودش ک تزریق میشد و تایم عمل کلا ده دقیقه هستش با لیزر انجام میشه هیچ دردو خون ریزی نداره حتی یک قطره بهراد چون تپلی بود پیداکردن رگ کارخیلی سختی شد بچم هلاک شد سوراخ سوراخ شد تا بالاخره تونستن پیدا کنن میگن مادر باید قلبش از سنگ باشه تا سختیارو تحمل کنه بهراد خیلی گریه میکرد نفسش میرفت ولی من عین یه سنگ نگاش میکردم جون این کار باید انجام میشد تا برای اینده اش بد نشه که نکنه تو مدرسه مسخره بشه تو فکو فامیل و اشنا مسخرش کنن پس طاقت اوردم ، بهراد ساعت۹ رفت اتاق عمل و یه ربع بعد تموم شده بود
مامان محیاسادات💖 مامان محیاسادات💖 ۱۲ ماهگی
بالاخره مرواریدای دخترم سر و کله شون پیدا شد..
میخوام تجربه خودمو از دندون در اوردن دخترم بذارم..
دخترم مدت طولانی بود ک مدام دستش تو دهنش میکرد و همچیزو میخاست ببره تو دهنش..چند شب بود که شبا درست نمیخابید...مدام بیدار میشد و اصلا خاب عمیق نداشت...۵ روز پیش ناگهانی و بدون هیچ علتی تب کرد..تب خیلی شدید حدود ۳۹ درجه تب داشت..بهش استا دادم..تو همین حین ی لحظه ازش غافل شدم بچم از رو تختش افتاد پایین..فاصله نیم متر بود ضربه شدید نبود ولی بچم خیلی ترسید خیلی گریه کرد..خودمم خیلی ترسیدم..بچه خیلی بی قرار بود نتونست بخابه مدام از خاب میپرید و جیغ میزد.خیلی ترسیده بودم.بردمش پیش دکترش..همجاشو معاینه کرد گفت بچه مشکلی نداره..تبم ممکنه بعضی بچها تب کنن..بعدم خوب میشن.نکران نباش.اومدیم خونه.ولی دوباره از شب بچه تب کرد و بیحال و بی قرار بود..فرداشم تا عصر همینجور بود مدام گریه و بی قرار و تب ۳۸ درجه.تا ساعت ۱۱ شب با اینکه استا داده بودمش تبش ۳۸ ونیم بود..میخاستم شیر بدمش که یهو استفراغ کرد خیلی زیاد بود...
مامان اقا علی مامان اقا علی ۸ ماهگی
تجربه ی من 🌺از پستونک گرفتن🤗
دوستان من از ۴ ماهگی پسرم رو از پستونک گرفتم گفتم تجربه ی خودمو بنویسم شاید بدرد شما هم بخوره ...
علی به شدت وابسته ی پستونک بود در حدی ک همیشه باید توی دهنش باشه و حتی زمانی ک گرسنه بود و من پستونک رو از دهنش می‌کشیدم گریه میکرد ک باز هم پستونک رو بهش بدم ولی بزور شیرشو میدادم ک بخوره...
شب هم توی دهنش بود آخر شب ک مینداختش باز بیدار می‌شد گریه میکرد ک باز هم من توی دهنش بزارم ...خلاصه در حدی وابسته بود ک همیشه مک بزنه🌺
پستونک فواید ی داره برای بچه هایی ک کولیک دارن (علی کولیک داشت)
و برای اونایی ک بیش از اندازه شیر میخورن و برای اینکه رفلاکس نگیرن دکتر پیشنهاد اینو میده ک بهش پستونک بدید ک شیر بیشتر نخوره..
اما وقتی این مشکلات برای یک مدت بوده و حل شده دیگه یعنی وقتش رسیده ک بچه رو از پستونک بگیرید...
یکی از مهمترین ضررهاش اینه که بچه اونقدر مک میزنه ک سیری کاذب میاره و باعث میشه بچه کمتر شیر بخوره

علی ب شدت وابسته بود و من دیگه کلافه شده بودم چون شیر نمی‌خورد تصمیم گرفتم هر چقدر هم گریه بکنه بازم پا بزارم رو دلم و تحمل بکنم..خب روزا خیلی گریه میکرد و من تصمیم گرفته بودم ک با چیزای دیگه سرگرمش بکنم وقت خواب شدت گریه بیشتر میشد ک براش آهنگ میزاشتم و تکونش میدادم شب تا صبح هم خیلی بیدار می‌شد و بخوابی خیلی کشیدم ولی بعد از یک هفته عادت کرد ک دیگه بدونش بخوابه ...اون روزا هم هیچ جا نرفتم ک اول کامل فراموشش بکنه و بی قراری هاش کمتر بشه...بعد از ۱۵روز کاملا فراموشش کرد انگاری اصلا وجودی نداشت🤗
اگه هر چه زودتر ترکش بدید چون حافظش چند روزست زود فراموشش می‌کنه
اما اگه بزارید یک سال ب بالا بشه اونوقت باید چند ماه بگذره چون حافظشون قوی تر میشه .