۱۲ پاسخ

قطع ارتباط😂😐

قطع ارتباط کن

رفت آمد نکن

به نظرم تو نباید ارتباطتتو قطع کنی باید به مامانش تذکر بدی که جلوی بچه شو بگیره و اگه کسی ام قراره جایی نره اونان، باید بتونیم اینجور مسائلو حل کنیم چون اگه بخوایم سر اینچیزا هی قطع ارتباط کنیم و نریم کلا باید بشینیم خونه بچه مونم ارتباط اجتماعی رو یاد نمیگیره

دقیقا. بقیه جلو بچه شون رو نمیگیرن . که ما بچه کوچک مون رو بگیریم

یبار خودش تنعا بود چشماتو درشت کن بگو نبینم پسرمو بزنی

من برادرزادم یا خواهرزادم دخترمو یه هل بده یا گریشو دربیارن جرشون میدم چه برسه بچه غریبه گوه خورده تربیت نداره براچی ول میدنش بچه مردمو بزنه خجالت میکشی؟ بچه رو دعوا کن چشم غره به پدر مادرش برو بفهمن بچه بی صاحاب نیست

من باشم به مادرش میگم بپجلو بچشو بگیره ... و مراقب بچمم حتی وسط بازی با ی بچه دیگه که ی وقت اسیب نزنه به بچم

آخ دور و بر منم ازین بی تربیتا هست . خیلی عصبانی میشم

من بودم دادمیزدم بعد یواشکی چشم ابرومیرفتم

من باشم یبار هشدار میدم دوبار سومین بار جلوی بچشونو نگیرن یجوری میزنم میچسبه ب دیوار بچمو از بیرون پیدانکردم ک ی اسکل هی بیاد بزنتش پدرشم افتخار کنه

من بودم میزدمش

سوال های مرتبط

مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 ۱ سالگی
خانوما یه مشورت
همسایه طبقه بالاییمون خیلی خیلی زیاد خانوم با وقار و‌خوبیه خیلی دوسش دارم باهم پارک میریم باهم رفت و امد داریم و یه پسر داره چند ماه از پسر من بزرگتره حدود ۶ ماه بعد واقعا رفتارای بچه عجیبه مدام درحال جییییغ زدن و گریه کردنه
بعد همش میاد تو راهرو پسر منو صدا میکنه میگه نی نی
بعد چند باری زنگ زد تایم خواب پسرم بود یا اینکه حموم بودم و اینا چندبارشم اومد خونمون
اونم بچست ها من اصلا از کاراش ناراحت نمیشم
موضوع اینه که پسر من به شددددت با سلیقه است با اسباب بازی هاش بازی میکنه جوری که هیچ آسیبی به چیزی نمیزنه و تا حالاپیش نیومده اسباب بازی خراب کنه اصلا و اینکه اصلا اهل زورگویی و جیغ و داد نیست
برعکس پسر همسایه یه دوبار اومد هربار دوسه تا اسباب بازی بچمو‌ شکوند
پسرم میخواست باهاش بازی کنه جیغ میزد بچمو هول میداد و فقط لجبازی میکنه بعد دیدم بچه ی منم انگار داره تاثیر میپذیره ازش دیگه هی میپیچونمش ولی میگم خدا قهرش نگیره🫠
مامان hosin مامان hosin ۱ سالگی
از مامانم بدم میاد خیلی نامرده هیچجا حمایتم نکرده همیشه هم ادعا داره من اگ نبودم تو نمیتونستی بچتو بزرگ کنی هیچ شبی نیومده پیش بچم بخابه با اینکه انقدر پسرم بدخابه و اذیت میکنه دوران بعد زایمانم هیچکار نمیکرد بااینکه طبقه پایین خونشون میشینم میگف بدخاب میشم مادرشوهرم اومد کمک تا این بچه جون گرف حتی مادرشوهرم واسم انار دون میکرد میوه پوست میکرد بعد مامانم میومد یواشکی میوه هایی ک مادرشوهرم واسم دون کرده بودومیخورد،هرکاری بهش میگم انقدرررررر غر میزنه نق میزنه ک حد ندارع همه هم میدونن شوهرمم بعضی وقتا میگه چرا مامانت اینجوریه بازمن میگم نگودرموردش حتی بابامم همیشه میناله ازش طفلک پیرکرد بابامو،همیشه از بابام واسمون ی قول ساخته بود ک حتی بابام مریض میشد میگف الکی میگه دلم میسوزه واسه بابام هیچوقت باورش نکردیم طفلی سرطان گرف مامانم میگف ادا درمیاره
امروز خونشون بودم پسرم با پشت از رو مبل افتاد انقد باهام دعوا کرد ک چرا نگرفتیش هرچی از دهنش درومد بهم گف خودم بااون حال باز اون میگه وای چرا آب بینیش اومد بینیش قرمز شد دور چشش کبود شد ضربه ب سرش خورد این بعدا چشاش چپ و کلاج میشه انقد گف منم پسرمو برداشتم اومدم خونه کلی سرپسر کوچولوم داد زدم انقدر گریه کرد تا خابش برد همیشه بهم میگه تو مادربدی هستی تومواظبش نیسی در صورتی ک خودش هیچوقت ب خودش تکون نمیده ک ی بارم اون بگیرش دس کمکم باشه