۵ پاسخ

خب نمیشه خودت خوشبوکننده بگیری بزنی؟؟

اگه سیفون داره درب سیفونو باز کن ببین شاید داخل اون مخزن چیزی بوگیر باشه

تو یه ظرف در باز جوش شیرین و وانیل بزارین دسشویی،اگه ظرف خالی خوشبو کننده دستشویی دارین چه بهتر

ای خواهر مشکل ماهم هست

دستشویی بو بد مبدع ؟

سوال های مرتبط

مامان دوتا فسقلی مامان دوتا فسقلی ۵ سالگی
بچه ها دیروز از عطاری یه عرق هل خریدم و وقتی گذاشتش تو پلاستیک حقیقتش اصلا نگاه نکردم چون زردچوبه و دارچین هم گرفته بودم دیگه پلاستیکو نگاه نکردم رفتم بیرون منتظر اسنپ بودم گفتم بزار ببینم عرق اسمش چیه دیدم از این بی نام و نشونای محلیه فقط نوشته هل
تعجب کردم رفتم گفتم این چرا اینجوریه محلیه ؟ گفت آره واسه همین شهره منم چون اسنپ نزدیکم بود دیگه معطل نکردم اومدم بیرون
حالا امروز بازش کردم بریزم تو چایی خداشاهده یه اپسیلون بوی هل نمیده انگار آبه یه کم ریختم تو چایی انگار نه انگار اینقدر اعصابم خورده میخوام فردا برم بهش پس بدم بگم پولمو بده این چه کوفتیه داری میدی دست مردم اگرم راضی نشد پولم رو بده بگم زنگ میزنم بهداشت بیان مغازه ت رو ببندن که این چیزای بی نام و نشون میدی دست مردم(چون بهداشت گیر میده) تموم ماجرا رو هم فیلم بگیرم یه چیزی دستم باشه(خیلی دیگه دارم جنایی میکنم😁)
بنظرتون اینجوری خوبه بگم؟
خیلی حرصم دراومده ۹۰ تومن بود
خدایی پارسال از کاشان یه گلاب دو آتیشه گرفتم ۸۰ تومن هنووووز دارمش بس که عالیه یه ذره بریزم دیگه چنان بو میده که دلتو میزنه بعد این انگار آب ریخته تو بطری
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
خانما اومدم درد و دل کنم ، اگه راه کار درستی داشتین بگین
اینکه شوهرم پدر و مادرش از حج اومدن من هنوز ولیمه نگرفتیم،هرکسی ام میاد خونه مادر شوهرم یا ناهار میاد یا شام فامیلا ۴ تا گوسفند بریده بودن از گوشتشون به درجه یک ها میدیم، موقع ای هنوز آتش بس نشد اکثر اطرافیان گفتن ولیمه نگیر ، اینم بگم که مصطفی دو سال پیش گاو خرید به قسمت مکه رفتن و ولیمه دادنشون،الان گاو رو نکشتن و فامیلا میگفتن یا گاو رو بفروش پولشو بده به بهزیستی یا گوشتشو بده ولی الان آتش بس شده به مصطفی میگم هرجور شده ولیمه بده فکرا همین آدم ها که میگن نگیر میگن خسیس بازی در آوردن و ولیمه که رسمه رو ندادن ، بعدشم تیکه تیکه میان اعصاب خوردی دارن همش در حال تمیز کاری و پذیرایی هستیم همشونم برای ناهار یا شام میان از پا افتادیم آخرشم این میشه که ولیمه ندادیم،مادر شوهرم میگه الان همه شهرستانن و نمیتونن بیان ولی وقتی ما دعوت کنیم وظیفشونه بیان بقیش به خودشون ربط داره پدر شوهرمم یه آدم بی زبون و لال
همه کارا و وظیفه ها به دوش مصطفی هست
خواهر شوهرامم رفتن سر خونه زندگیشون، رسما تمام کارا گردن منه تا میام بالا مادر شوهرم زنگ میزنه بیا فلانی بیا شام بزار یا خونه جارو کن
الان به مصطفی گفتم هرجور شده ولیمه بگیر تمام بشه بره اونم عصبی شد گفت الان دیگه نمیتونم چند روز گذشته و کارام رو سرم ریخته چک هام مونده و این حرفا ولیمه نمیگیرم انقدر گیر نده ،گاو رو میفروشم پولشو میدم بهزیستی و گور بابای حرف مردم
ولی کارش خیلی اشتباهه،الان نمیفهمه ولی خب ولیمه یه رسمه دیگه