من همیشه از ماساژ رحمی میترسیدم انقدر بقیه بد تعریف کرده بودن و آخر سرم اومد چه جورم وقتی مان کردم هم تو اتاق عمل هم تو ریکاوری ماساژ دادن که اصلا به هیچ عنوان متوجه نمیشی نترس ولی برای من نمیدونم چرا و به چه علت رحمم جمع نشد وقتی آوردنم تو بخش وحشتناک افتادم به خونریزی که هر پنج دیقه تا دو ساعت ماساژم دادن دیگه حسم برگشته بود و دردشو حس میکردم آخر دکتر زنگ زدن برگشت بیمارستان گفت اگه تا شب رحمت جمع نشه مجبور میشیم ببریم اتاق عمل رحمتو دربیاریم تا جلوی خونریزیو بگیریم خلاصه تا شب کلی دارو زدن تو سرم و تا ۸ صبح فرداش هر نیم ساعت میومدن منو ماساژ میدادن میرفتن منم جیغم از درد میرفت تو آسمون اونشب هیچکس تو بخش نخوابید از دست من یعنی اندازه دهتا طبیعی درد کشیدم تا صبح که بلاخره خونریزیم قطع شد فکر کن از چیزی که برای یبار انجام دادنش میترسیدم صدبار تا فرداش برام انجام دادن منظورم اینه هیچوقت به چیزای بد و منفی فکر نکنید که واقعا سرتون میاد بگو من ان شاالله یه زایمان راحت و بی خطر و بیدرد درانتظارمه و بهش ایمان داشته باش
رحم باید ماساژ داده بشه ک جمع بشه و ب خونریزی نیوفته،و خونریزی در حد کم باشه ،اونجوری خدایی نکرده رحم اینرسی میشه و …میوفتی تو سیکل خونریزی
یکی از ترس های من همین عمل ،سوزن،سوند،اولین راه رفتن و مهم تر از همه ماساژ شکمی 🤦♀️
فکر کنم چیزی جا ننداختم😅
ماساژ پرینه منظورته ؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.