بچه ها یه پسره هست تو محله سیده یه کم شیرین عقله مریضه بنده خدا ۱۲سال فک کنم داره پارسال که میرفتیم حسینیه دخترمو که میدید همش میومد دخترمو محکم بوسش میکرد دخترمم به شدت ازش میترسه و گریه می‌کنه اولین بار هی گفتم عیب نداره مریضه سیده گناه داره ولی چند بار تکرار کرد آروم بهش تذکر دادم هی گفتم نکن بسه یه بار بوس کردی بسه ولی اون ول نمیکنه هروقت دخترمو میبینه میاد محکم بوس میکنه گردن دخترمو میگیره موهاشو بوس می‌کنه میترسم دعواش کنم دلش بشکنخ موندم چیکار کنم دخترم انقد ازش ترسیده میگه اون حسینیه نریم ولی تو خیابونم ببینه اینکارو می‌کنه مامانشم هرچی دعواش میکنخ گوش نمیده نمیدونم باهاش چجوری برخورد کنم شما بودید چیکار میکردید ؟؟

دخترتو بغل کن سریع رد شو از کنارش

یه خوراکی واسش بخر بگو اگه بوسش نکنی هر دفعه اومدم واست یه خوراکی میارم‌تا از سرش بیفته یادش بره

دخترتو محکم بغل کن وقتی اومد نزدیک بگو دخترم مریضه بوسش نکن توام مریض میشی...با یه حالتی بگو که بترسه...چند بار تکرار کن شاید دیگه ترسید نیومد

بهش یاد بده بگو سرشو موشو بوس کن

وای طفلک دخترت من باشم میترسم…

متوجه نمیشه
ادمم دلش نمیاد چیزی بگه
بنظرم تا میاد سمت دخترت بگیر بغلت بگو نذار بوسش کنه
بالاخره سنشم ک کم نیس

به خانوادش بگو

حالا آدم شیرین عقلم باشه هر چی باز کار خودشو می‌کنه واقعا سخته طرزبرخورد باهشون