خداروشکر بابت سلامتی و آرامش خداروشکر

هیشکی ندارم باهاش درد دل کنم شما بیاید🥲

درد من تنهایی هس همچیم شده تنهایی بچه بزرگ کردن مخصوصا همچیز
بابام ک ادم نیس باهاش قهرم بخاطر همین خونه مامانم نمیتونم برم مامانم میره سرکار هفته ای یبار اینجا میاد ک عوض کمک کردن بهم مثل مهمونه
میگه کمکد کنم ولی کاری نمیکنه میشینه یجا گوشی میبینه مگر اینکه دیگه خودم بهش بگم
شوهرمم ک انگار ن انگار همش زحمت بچه رو دوش منه

اینا به کنار نمیدونید چقدر شیطونه هرجا میرم ابرومو میبره بچهای بزرگتر از سنشو ردشون میکنه هرکار دارع هرجا میره میکنه اگه نزاری وای وای چنان جیغی میزنه ک کر میشی و ولم نمیکنه همش جیغ میکشه

اعصاب برام نزاشته منم هی میخوام خودمو کنترل کنم کاری میکنه از کوره در برم داد بزنم دعواش کنم حتی بعضی وقتا شده بزنمش از بس اذیتم کرده

دلم براش میسوزه هرجا میرم همه دعواش میکنن از بس یجا بند نمیش

واقعا زندگی خیلی سخت شده منم با خانوادم بحثم شده هیچ جارو ندارم که برم یه بچه هم سن شما دارم باردارم هستم اصلا حالم خوش نیست شوهرمم همش سر کار اصلا حال روحی خوبی ندارم بچمم خیلی شیطونه همش میخواد اذیت کنه بعضی وقتا دیگه از زندگی سیر میشم😪 نه هیچ دوستی نه هیچ آشنایی تکو تنها با این همه مشغله و اذیت

عدم توجه پدر میتونه بچه رو لجباز تر کنه باید با همسرت صحبت کنی بهش بگو نذار از الان عزت نفس بچه لکه دار بشه که هرکسی بتونه دعواش کنه

من دیگه امروز زیر انداز ضدآب داره پهن کردم یه سینی بزرگ گود یه کم آب ریختم توش رفت نشست تووهمون حسابی بازی کرد

بیصاحاب اینجا انقد گرمه که نمیشه بچه رو جایی برد تخلیه انرژی بشه پارک که وسایل بازی تو تیغ آفتابن
خانه بازی هم چقد ادم ببره تازه دور هم هست من دیگه ساعت هفت میبرم تو کوچه چیکار کنم انقدم همون هفت با اینکه دیگه هوا تاریکه و آفتابی نیستی انقد گرمه انقد گرمه که هر دومون خیس میشیم میام میرم حموم

چیکار کنم😭😭