خانوما هیئت بودم دقیقا ۵دقیقه قبل شام پسرم دستشویی کرد
دوتا خانوم کنارم هی صحبت میکردن میگفتن ادن باید به بهداشت شخصیشون رسیدگی کنه و اینا بینیشونو گرفته بودن اخرم رقتن اونور تر نشستن چن نفرم متوجه شدن هی تگاه میکردن انقد ناراحت شدم😔زنگ زدم شوهرم اومر پسرمو برد تو ماشین
واسه شماهم پیش اومده یا ن
غذا زهرمارم شد

خب حق بااونا بوده شما باید سریع می‌رفتی

اگه سر سفره بودید خب اذیت شدن از بوش حق داشتن
شما هم باید زودتر بلند میشدید
خودتو بذار جای اونا

اولا حرف اونا اصلا درست نبوده مگه دستشویی کردن بچه دست مادر بچه هست که میگن بهداشت رو رعایت کنه بعدشم اونجور جاها بچه رو نبر از دماغ آدم میارن بده یکی نگه داره من الان دوسال ساله محرم رو نمیتونم برم بیرون به خاطر بچم قبل اونم دخترم رو نمیتونستم ببرم بیرون اذیت می‌کرد کلا نتونستم برم دیگه مونده تو دلم برم عزاداری کنم ولی بچه واقعا اذیت میکنه پارسال فقط یه بار گفتم برم شاید اذیت نکرد رفت روز تاسوعا بود قشنگ پی پی کرد بردم زود تو ماشین همسرم عوض کردم اومدم دیگه گفتم غلط میکنم ببرمش اونجور جاها فقط هم گریه زاری کرد

دور از این حرفا
پی پی واقعا. خیلی بو داره قابل تحمل نیست شاید من مادر بتونم تحمل کنم ولی بقیه نه بخاطر همین رفتن من یکی به شخصه. بچه ام تا. شکمش کار کنه زودعوض میکنم. اکه یه بچه دیکه. شکمش کار کرده باشه. و بو. بده واقعا. حالم بد میشه. ممکنه تا یه ساعت. کمتر. بوش. بازتو. بینیم باشه

گوه خوری میکنن خب بچه اختیار خودشو نداره پی پی کرد ربطی ب بهداشت اینا نداره

منم یکبار شام دعوت بودیم خیلی شلوغ بود پسرمم اتاق داشت با بچه ها بازی میکرد یهو یکی از فامیلای دور برگشت گف رقیه پسرت خیلی بو میده از کیه عوضش نکردی خیلی بهم بر خورد گفتم عزیزم همین الان دستشویی کرده شما بچه نداری بچه دار شی میفهمی چطوره
دیگه بردمش اتاق خواب زیرش تشکچه تعویض انداختم پاک کردم و تمام

گلم باید میبردی یه جای خلوت یا دستشویی سریع با دستمال مرطوب تمیز میکردی

خب عزیزم چرا غذاتو برنداشتی بری خونه بخوری؟ هم خودت رو آرامش میخوردی هم پسرت اذیت نمیشد