ساعت ۴ :۱۵صبح
بعد یه دعوای لفظی دیدم من خیلی خیلی خیلی بی دفاعم
یهو از جام بلند شدم انقد جیغ زدم و تموم حرفایی ک رو دلم سنگینی میکرد رو بهش گفتم
گفتم تهمتای ک خواهر و مادرت بم زدن عملی میکنم ب خدا قسم میرم یکیو میارم جلو چشات باش میخوابم تا حرفاشون ثابت بشه
اومد بزنه من زودتر زدم
گفتم ایشالله ت این ماه محرم زلیل بشین جلو چشمم ببینم بدبختیتونو
انقد گفتم و داد و بیداد کردم و هولش دادم
از خونه انداختمش بیرون در حیاطو هم قفل کردم در خونه رو هم قفل کردم
پشت در حیاط کلید گذاشتم نتونه درو بازکنه
فقط نمیدونم این همه جرعتشو از کجا پیدا کردم
بش گفتم بی غیرتی
اشغالی پستی نجسی
حرومزاده ای
هرچی مامانت گفته خودشم هست
مامانتم ج...دس
انقد جیغ زدم و گفتم ک حنجرم هنوزم میسوزه
برای اولین بار ن دلم براش سوخت نه عذاب وجدان دارم نه هیچ چیزی
دلم سبک شد
راحت شدم
حس خوبی دارم
دیگه نه از کسی ترسی دارم نه از طلاق میترسم نه کسی میتونه اذیتم کنه
فقط خوابم نمیبره

۱۱ پاسخ

من نمیشناسمت جریان رو هم نمیدونم ولی اگ خانوادش همچین تهمت هایی بهت زدن خوب کردی ♥️

آفرین درستش همینه

خوب چرا اون موقع صبح؟

بچتون نترسید

اونموقع صبح؟بچه چی شد کجا بود وسطه دعوا؟؟؟؟

ای ول مامان جون .دلم بدجورخنک شد. ولی کاش ایناروبه مادروخانواده ش میگفتی تازه داشت باهمسرت رابطه تون بهترمیشد

خوب کردی گاهی باید جلو بعضی آدما دندون نشون بدی ندی آدم خر حساب میکنن

سرچی بحثت شد؟؟همسایه ندارید؟؟

خوبش کردی

بهت افتخار میکنم عزیزم عالی بودی💜

خوب کاری کردی هر چی ساکت باشی سو استفاده میکنن ...زنم تا ی حدی صبر میکنه تحمل میکنه ...

سوال های مرتبط

مامان برفی جون ❄️ مامان برفی جون ❄️ ۱۷ ماهگی
سلام خانوما از تجربه خودم میخوام نمیخوام کسی رو قضاوت کنم یا نصیحت کنم فقط می‌خوام بگم خانومای ک بچه نمی‌خواهید جلو گیری مطمئن داشته باشید من بچه دومم رو نمی‌خواستم ناخواسته باردار شدم خیلی‌ نگران بودم بفک سقط کردنش بودم فقط دو لیوان زعفران خوردم. بعد بی خیال سقطش شدم گفتم خدا داده. نگه میدارم بی ازاو یه دختر دارم اینم پسره. دیگ کافیه بعدش جلو گیری آمپول میزنم. تا اینک بچه ام نزدیک 4 ماه خود ب خود سقط شد خیلی ناراحت شدم چون وابسته اش شده بودم. خب گذشت تا این ک دخترکوچکمو باردار شدم خداراشکر الحمدالله با کلی حال بدیو فشار پایین ب دنیا اومد. الان دخترم 14 ماهشه شکر خدا. باز دوباره با اینک قرص می‌خوردم البته قرص جلوگیری رو ب وقتش نمی‌خوردم باردار شدم. و باز گفتم ناخواسته شده و ناشکری کردم. خداوند متعال منو ببخشه. تا اینک با تمومی مشکل ک بچه کوچک و مدرسه ای داشتم بلزمکنار اومدم و میخواستم گفتم پسره دیگ این دنیا اومد نمیخوام بچه دیگ گفتم دختر پسرمو دارم تا اینک بدون دلیل خود ب خود سقط شد و منو خیلی داغون کرد الان فک میکنم فقط بخاطر ناشکری بوده این همه مشکل پیش اومد متاسفانه 😟