۸ پاسخ

تو نباید بچتو میزدی باید همونجا با مهربونی بهش میگفتی که دخترم فلان کارو نکن تا دهنشون بسته شه رفتارخودمون باعث میشه که دیگران چجوری با بچمون رفتار کنن.

پیش میاد ولی سعی کن از سریای بعد سر بچه ات خالی نکنی.بجاش پشت بچه اتو بگیر و ازش حمایت کن.اجازه نده بقیه حزف به بچه ات بزنن

یکی هست از دست مادر شوهر شاکی نباش
البته من نیستم من هفته ی بار میبینم اونم فقط در حد یک روز

خواهر از هر کی عصبانی سر خودش خالی کن
سر بچه خالی نکن

دختر منم ۹ سالشه با دختر جاریم ۱ ماه فاصله سنی دارن این لاغره خوب غذا نمیخوره هی مقایسه میکنن و خیلی چیزای دیگه ک اعصابمو خورده همیشه ازشون ما زیاد نزدیک نیستیم ولی دوست دارم کلا از شهرمون بریم یه جای دیگه دیر ب دیر ببینمشون کلا اذیتن واسمون شوهرم شده پادو براشون واس همه چی ز میزنن ب این

اشکالی نداره عزیزم پیش میاد

وای منم پارسال خونم پیش مادرشوهرم و مامانم بود جیگرم خون بود همش اعصاب خوردی بحث دیگه خونمون عوض کردیم دور شدیم دوری دوستی انقدر خوبه راحت شدم الان دارم میفهمم زندگی میکنم

بالآخره توام آدمی عزیزم لبریز شدی مطمئنا هیچ مادری دوست ندارع دست روی بچش بلند کنه برو بوسش کن از دلش در بیار واسش توضیح بده چرا اون کارو کردی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان مَهوا مامان مَهوا ۱۵ ماهگی
امشب خونه عمم مهمون بودیم مادرشوهرم زنگ زد ب شوهرم بچه رو بیارین ببینم ساعت 11/5 شب حالا بچم ی عالمه خوابش میومد بعدم سرما خورده. رفتیم اونجا بمن میگه بسته چوب شور بدم دستش؟ میگم خب بدین میگه باز کن گوش نداد رفت آورد داد دخترم گفت برو بده مامان باز کنه( میدونس نمیکنم همیشه میخواد اینجوری دخترم از چشم من ببینه) اونم خوشبختانه جلو من نیورد برد داد ب عموش گفت باز کن اونم باز کرد شوهرم بهم گفت اشکال نداره بخوره؟ گفتم منکه گفتم واسش خوب نیس. مادرشوهرم تا دید من اینو گفتم در آورد داد ب دخترم بعدم بقیشو گرفته بود جلوی من هی ب دخترم میگفت برو از مامانت بگیر دیگه ک دخترم بیاد من بهش ندم با من قهر کنه منم از عمد سرمو از گوشی بالا نیوردم ک فک کنه نشنیدم دیگه گرفت اونطرف بازم ب دخترم داد خورد. منم بعدا ب شوهرم گفتم وقتی کار خودشون رو میکنن چرا میپرسن؟؟ بنظرتون چ رفتاری داشته باشم؟ خسته شدم از کاراشون ک هی میخوان بهم بفهمونن تو کاره ای نیستی ما هر کار بخوایم میکنیم