۱۰ پاسخ

منم میرم حموم صدای جیغ و گریه بچم تو گوشمه با اینکه شوهرم پیششه زودم خودمو میشورم بیام به دادش برسم😅🤣🤣

منم همینم 😢😢

منم چند مدت اینجور بودم البته بیشتر شبا این فکرا میومد سرم یه مدت ب چیزای مثبت فکر کردم دیگه تموم شد

شوهر من وقتی خوابش ببره توپم بیدارش نمیکنه. من اصلا بچمو بهش نسپردم تا حالا بخوام برم بیرون یا چیزی. چون یبار بچه را سپردم بهش رفتم ظرف بشورم رو تخت دونفره بچه بیدار بود داشت بازی میکرد اینم کنارش دراز کشیده بود یعنی مراقب بچه سه چهار ماهه باشه و خوابش برده بود یهو اتفاقی شیر ابو بستم دیدم بچه انگار داره از گریه میکنه .داشت بلند جیغ میزد رفتم دیدم اقا دستش زیر سرش خوابه بغل دماغش بچه داره زار میزنه. یعنی موندم چطور خوابیه بیدار نشده. بچه را بغل کردم ارومش کنم یه سوقولمه زدم به شوهرم که تو کری صدا گریه بچه را نمیشنوی یعنی!! گفت عه بچه کی گریه کرد بعدشم گفت خیلی خسته بودم نفهمیدم اما خسته هم نباشه همینطوره من اصلا واسه یه حموم هم بچه را نسپردم بهش تا حالا یبار هم بچه را مای بی بی نکرده

بچتو حالا با باباش طوری نیس اما با دایی و عمو تنها نزار یا بفرستیش بیرون. نمیگم خدانکرده اتفاقی می افته و نگران بشی اما روش ننوشته و کار یبار میشه. همیشه سعی کن هر جا خودت هستی بچت هم باشه. یکم سختته اما دیگه خیالت راحته جگرگوشت زیر سرته. می بینی که همشم میگن بچه را تنها نزارین.اینم بدون که حس ششم مادرها خیلی قویه اگه یموقع دلت چرکه یا شور میزنه با باباشم نفرستش. خودت هر روز بچه ات را ببر روزی یکساعت عصرا تو ساعت خنکی بیرون پارکی جایی یه بادی به سرش بخوره و برگرد که تو خونه منزوی و افسرده نشه

منم همین مشکلو دارم . شوهرمم میگه تو دیوونه ای

طبیعیه منم همینم حتی بغل شوهرمه همش نگرانم نیفته😕

وای من فک میکردم فقط خودم اینجوریم مامانم که بهم میگه تو دیوونه ای🤣
ببین من پیش دخترم نشستم بازم هزار جور فکروخیال بد میکنم میگم نکنه خدایی نکرده اینطور بشه اونطور بشه بعد اون صحنه هارو تجسم میکنم گریم میگیره🤣

نه عزیزم طبیعیه

این مشکل رو همه داریم انگار😐

سوال های مرتبط