شوهرم چند روزه ما رو اورده مسافرت رفتیم بازار خرید
پسر کوچیکم ک کلا کوفتم کرد اون دوتا پسر بزرگام همش دعوا راه میندازن.شوهرمم ک اصلا نمیفهمه چی داره میگع افسر تو راه نگهداشت
یجور ترمز گرفت ک نگم براتون همه چپ و راست شدیم بچه پشت خواب بود افتاد پایین افسر به شگفت زن و بچت گناه دارن سر اوردی مگع
عین خیالشم نیس.امروزم رفتیم رستوران جلو اون همه ادم گفت پاشو سفارش بده بهش میگم چی میخوری با عصبانیت گفت تو دیگع چرا میپرسی 😐😐 دم بساعت بهم میپره با حرفاش و لحنش این قلبم از جا کنده میشع مسافرت امسال قشنگ کوفتم شده کاش راه نمیوفتادم

شوهر من رفته کربلا دلم براش تنگ شده

چه خبره گهواره پر شده همه زنا و شوهرا دعوا میکنن من و شوهرم دعوامون شده

مردا همینن.منم شوهرم این دو روز تعطیله کوفتن کرده،نه جایی می‌بره نه مثل آدم تو خونه رفتار می‌کنه
همش خوابه خاک برسرش

امان از مرد زبون نفهم

شوهرت کلا خسته ست انگار
بد مسافرته

خوب کردی
بهش بگو بار اخر که میام سفر

بزن زیر گوشش
والا