امروز دلم از عالمو ادم گرفته
خیلی سخته راه دور ازدواج کنی و توی شرایط های خاص پیش خانوادت نباشی جیگرم سوز برداشته. محرنی نبود ک من مسجد روستامون نرم تاسوعاش نرم عاشوراش نرم اما الان سه ساله نه عید رفتم نه محرم نه شب یلدا هیچی هیچی اخه چرا شوهرم نمیفهمه اینا رو با این ک پسر عممه خودشم توی همین این روزای خاص روستا بوده ولی الان بیخیال دو عالمه اخ ک خدا هیچ دختری و جدا از خانوادش نکنه بدونی ک دختر خاله هات دختر عمه هات دختر عموهات همه امروز میرن هیت حسینی شبیه خانی روستا ک اصلا یه مرلسم خاشه مثلشو من هیچ جا ندیدم و تو نباشی
نمیدونم چجوری دلمو اروم کنم به شوهرم گفتم من شانس ندارم تا قبل من توی همه ی مراسما عیدا محرما همه چی پلاس روستا بودی من ک زنت شدم دریا خشک شد نرفتی فقط میگه میریم میریم به وقتش بابا من دارم وق میکنم هعی میگه به وقتش به وقتش
خودت نمیری پس بگو من نمیام تو برو تا میگم برم من نمیرم بدون من کجا بری خوب ادم باش بیا بریم امان از این مردها ک ما زنا رو فقط بلدن با بیخیالیشون داغون کنن
اخ دلم میخاد الان خونه مامانم میبودم بیدار میشدم صبحانه میخوردم لباس مسپوشیدم میرفتم رو ایوون با رفیقم میحرفیدم بعد دسته میومد بیرون نگا میکردیم بعدم دختر خاله هام میومدن باهم میرفتیم شبیه خانی اخ ک جیگرم داره میسوزه 😭😭😭

۸ پاسخ

مگه چند ساعت فاصله دارین؟

نزدیک ۷ ساعت

خونه بابام یکی از روستاهای قوچانه
منم ک خونم مینودشته

نمیزاره دیگه میگه من نمیرم تو بدون من کجا میری مگه من بدون تو جایی میریم ک تو میخایی تنهام بزاری بری

کدوم شهرین عزیزم خونه پدریتون

چه میدونم بابا هعی میگه کار دارم کار دارم

بزاره خودت بری ...چرا نمیری خودت تنها

خب چرا نمی‌نمیبرت

سوال های مرتبط

Mahsa Mahsa قصد بارداری
یه پس تو اینستا دیدم
خانومی بچه سوم شو رایمان کرده بود دختر بود
دو تا بچه ی بزرگ‌تر هم دختر بودن
چقدر ناراحت شدم از کامنت ها
کامنت ها اینا بودن:
اخی بازم دختر شد
عه بازم دختر شد که
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
بیچاره باباعه
پسر میخواستن بازم دختر شد
و…….
خیلی ناراحت شدم واقعا من جای اون خانم بهم برخورد
اخه ما از کجا میدونیم که اونا واقعا دلشون پسر میخواسته یا نه
والا ما خودمون هم سه تا دختریم
ولی بابام عاشق سه تامونه
یک بار حتی اتفاقی از دهنش پسر نشنیدم
نه از پدرم نه از عمه و مادربزرگم (چون قدیمیا یه خورده از این حرفا میزدن)
والا شوهر عمم از مجردی با بابام دوست بوده میگه بابام مجرد بوده میگفته من پنج تا دختر میخوام
حالا مثلا یکی که ما رو نمیشناسه بگه بابای من ناراحت که پسر نداره
(پدر خودمو به عنوان نمونه مثال میزنم)
اخه ما خانوما چرا نسبت به هم جنس خودمون اینجوریم
واقعا دختر و پسر داشتن انقدر هم فرقی نداره که برای مردم این مدلی کامنت بزاریم
چه پسر باشه چه دختر چه فرقی به زندگی ما داره اخه
ایشالله همه از بچه هاشون خیر ببینن
ولی به نظر من کسی که دل یه مادر و اینجوری بشکونه
خدا یه کاری باهاش در آینده میکنه که ارزو کنه کاش پسرش هم دختر بود و سر به راه……۲