۲۹ پاسخ

با این حساب من چه زن شلخته ای هستم، من 180 درجه برعکس شمام همه چی به پشممه یعنی با وجود دوقلو وقتشو ندارم وقتشم داشتم بازم نمیتونستم مثل شما باشم🥲🥲🥲🥲🥲🥲

من نمیتونم کمکت کنم چون تا حالا نشده چند روز پشت سرهم خونم تمیز و مرتب باشه😅
نه وقتشو دارم و نه حقیقتا حالشو. قبلا هم خیلی مرتب نبودم اما بعد از اومدن بچه که دیگه بدترهم شدم

اینایی ک گفتی ی طرف
درازمیکشم ببینم پایهای میزو مبل و...همه روی یک خطن یان
تابلوها صافن یا ن
منم مهمان میاد میره دیونع میشم
الان خیلی بهترم چون بابچهاسخته
دوسدارم دخترم لذت ببره
میزارم بازی کنه بریزه بعدزود جمع میکنم
هرجابرم حتی تانون وایی باید اول همه جارومرتب کنم بعدبزنم بیرون وگرنه تابرم مغزم میترکه

من من
من در حال مرگم باشم میگم بزار تمیز کنم
کل خونه رو هر روز تمیز میکنم
صب تا شب میشورم میسابم
چن شب پیش میگفتم دستام چروک شده کم ب خونه برس

منکه تو خونه بقیه ام اینطوری ام😂😂

منم عین خودتمممم

من دقیقا شبیه شمام بخدا روح وروانم بهم ریخته صبح کل کارامو انجام میدم ناهار خوردیم باید دوباره کلا تمیز کاری کنم بعد شام دوباره همینطور انقدر کار میکنم که کف پاهام درد میکنن بخدا فقط حس میکنم باید دوباره جارو بکشمیا دستمال اووففففف واقعا از این بابت کلافه ام .همسایه هام از ساعت 10صبح میشینن کنار هم عصر که میشه دوباره پیش همن اما من واقعا وقتشو ندارم آیا اونا واقعا تمیزی براشون الویت نداره یا نا من زیاد حساسم؟

خانوم بابام اینجوری من دخترم میریم خونشون کلافه میشه دوست داره همه چی سرجای خودش باشه اما بچه که نمیشه دست به سینه بشینه اینجور آدما همه خودشون اذیت میکنن همه دیگران معذب میکنن

منم همینم چیکارکنم شوهرمم همش دعوام میکنه میگه تونمیخای مهمون بیاد میگم بخدافقط بخاطر بهم ریختن خونه راضی نیستم

شوهر من خیلی شلخته اصلا درکم نمیکنه دم ب دقه از کابینتا ظرف میاره بیرون یا دیدم عرقش و با پرده تو حیاط خشک کرد. حیاطمو شلخته کرده

منم خیلی حساسم مهمون میاد چند روز درگیرم بعدش. شوهرم بینهایت شلخته هست دوست ندارم مثلا غذا میخوره نرمه نون میریزه. یا قهوه درست میکنه پودر قهوه رو تو سینک میریزه. یا چای درست میکنم رو کاشی هام میریزه یک دو قطره بدم میاد. موهای دستش رو کاشیامه دخترم خیلی اذییت میکنه وقت نمیکنم کارامو کنم درست از ته دلم. الان تو فریزر یخچالم نرمه نون ریخته رو مخمه هرچی جمع میکنم نمیشه از پس این زندگی برنمیام. همه جا حس میکنم کثیفه همه جا فک میکنم پر خاکه این سخته ک کاری نمیتونم بکنم و عذاب میکشم انقدر رستا اذییتم میکنه تا بلند میشم جیغ مبکشه صبح تا شب یا بغلمه یا سیر میخوره یا راه میبرمش. نمیتونم ب خودم برسم اصلا خیلی کم اوردم خیلی خیلی

منم همینطورم به شدت عذاب آوره برام همش سرامیک و نگاه میکنم اعصابم خورد میشه میگم اگه طی بزنم دیگه تمیز میشه باز دخترم چهار دست و پا می‌ره همون میشه

این چیزایی که گفتی عادی نیست عزیزم
وسواست شدت زیادی داره
و حتما باید از روانشناس یا روانپزشک کمک بگیری،
مشاوره برو
یک سری تکنیک ها بهت یاد میده واسه مقابله با افکار وسواسی

منم دقیقا مثل شماهم ولی چون شوهرم دیر میاد شبا وقت میکنم ب خودمم رسیدگی کنم

من هر چی تو آشپزخونه باشه جمع میکنم میریزم تو ظرف شویی بقیه هر چی هم زمین باشه میریزم تو اتاق درو می‌بندم که هم خودم نبینم هم اگه کسی اومد نبینه بعد اگه وقت و حوصله داشتم میرم مرتب میکنم
بعضی روزا خونم عین دسته گله نمیزارم چیز کوچیک جا به جا شه بعضی وقتها هم انگار بمب ترکیده ولی سعی میکنم بیشتر به خودم برسم چون به این نتیجه رسیدم که وقتی خونه تمیز و مرتب با این که حال دلم خوبه ولی همسرم اصلا به چشش نمیاد که اصلا تو این خونه چیکار کردم ولی وقتی به خودم میرسم اونو زود متوجه و خوشحال میشه

منم هر صبح همینکارارو میکنم قبلا اصلا ساعتی نبود ک خونم بهم ریخته باشه ولی خب از وقتی بچه دارشدم خیلی وقتا پیش میاد ظرفام میمونه خونم بهم ریخته میشه حتی شده چندروز دستمال نکشم

بیا خونه من قشنگ دیونه شو 😅😅😅مادرش۱وهرم هم همش وسواس داره بیاد خونم غر میزنه تا بره خونش 😆😆اونجوری هم کثیف و شلخته نیستم ولی حس و حالشو باید داشته باشم از صفر تا صد تمیز میکنم کثیف کنن فقط حرص میخورم غر میزنم میبینم نه هرچی میگم بدتر میشه ول میکنم سری بعد بازم تمیز کاری 😅😅

من همیشه خونم تمیزه و عاشق تمیزیم
ولی وسواس نیستم اگه خسته باشم کار نمیکنم مهمون باشه همه جا بریزه بهم مهم نیس برام

به فکر خودت باش دختر فردا روز دور از جونت هزار جور درد و مرض میگیره آدم. مادرای خودمونو ببین عبرت بشه برات
علاوه بر اون این مشکلو به دخترتم منتقل میکنی

عزیزم چجوری وقت می‌کنی
من قبلاً خیلی مرتب بودم
از زمان بچه به خودم میام میبینم شب شده

بخاطر زیاد تو خونه بودنه عزیزم منم یه مدت اینطور بود کلی کار میکردم و یه لحظه که دراز میکشیدم دور تا دور خونه را نگاه میکردم اگه چیزی کج بود یا کثیف رو اعصابم بود. دیدم واقعا دارم از پا در میام دیگه عصرا میرفتیم بیرون شب که میومدم خونه متوجه میشدم چه تمیزه ولی وقتی خونه بودم این حسو نداشتم

منم دوست دارم خونم همیشه تمیز و مرتب باشه در حد توان خونه رو مرتب می کنم در حد شما نیستم

فقط با بچه چجوری میرسی؟من امروز ظهر تا دو تا قابلمه بشورم دهنمو سرویس کرو

من موقع ناراحتی تمیز میکنم خییییلی اساسی مثل شما آرومم می‌کنه . اکثرا خونمون معمولی

این وسواس فکری عملیه درمان داره با روانشناس حرف بزن،بهترین راه اهمیت ندادن به صدای ذهنت و دوباره چک نکردنه میدونم خیلی سخته ولی جند روز ب صدا گوش ندی هی کم و کمتر میشه

شاید یه مدت بیخیال باشی درست میشه
با بچه کوچیک وقت میکنی؟ من از خواب پامیشم همش درگیر دختر و نهار و ظرف شستنم کارایی ک در حد توانه انجام میدم
بیشتر کارکنم پاهام درد میگیره
تو هم به فکر سلامت روان و جسمت باشه دوروز دیگ هم دخترت مثل تو میشه الان مادر شوهرم اونقد وسواس تمیزی داشت الانم دختراش مثل خودش شدن دختر کوچیکش ک یه مدت روانی و دیوانه شده بود😂مثلا میخاست جارو دستی بکشه مادرشوهرم کارداشت میگفت بعدا بکش میرفت تو اتاق گریه میکرد ولی الان بهتر شده
تو هم یه مدت بیخیال باش خودتو با کارهای دیگ سرگرم کن برو بیرون برو مهمونی تا از سرت بیوفته

منم همینممم😂😂😂
مثل حمال از صب دستمال به دست و طی به دست دارم خونه میسابم
یه لکه کوچولو رو لباس بچه‌م میبینم لباسشو میشورم😭روزی ده بار لباس میشورم
دیگه دیوونه شدم
اگه مهمون بیاد خصوووصا شب بخواد بمونه رد میدم قشنگ😑😂

من بعضی وقتا اینجوری میشم

با یه روانشناس حرف بزن تا مشکلت ریشه ای حل بشع

سوال های مرتبط