عزیزم تو هم میگفتی بچس همسن تو نیست
چ ربطی داره امشب تو هیعت دختر من و همه بچه های همسن و سالش انقدر شیطونی کردن ک نگم ..بچه من تو جمعیت گم میشد همش ...بنظرم ازشون فاصله بگیر ک ب بچت هم برچسب نزنن بچه تو بچگی میکنه دیگه مثل همه
به کسی ربطی نداره
اگ کسی بخواد بچه ی منو مسخره کنه جرش میدم و تمام 😉
والا من با دخترم یک شب جرات نکردم برم حسینیه ای جایی فقط شب تاسوعا با دوستام رفتیم هیئت،ببین اینقد دخترم کلافم کرد اولش که همش میگفت بغلم نکن بزار آزاد باشم تو اون جمعیت منم میترسیدم گم بشه نمیذاشتمش پایین اینقد کتکم میزدجلوهمه وگریه میکرد،بعدا که گذاشتمش پایین هی دنبالش میدویدم اینور اونور،،بعدا دیگه خستش شد کلا میگفت بایدبغل باشم،۵دقیقه میذاشتمش پایین یا میدادمش بغل دوستم اونقدگریه میکردمیگفت فقط میخوام بغل مامانم باشه،دوباره تو اون شلوغی یه مغازه فست فودی دید گفت من پیتزا میخوام،دوباره توجمعیت بزور خودمورسوندم فست فودی و پیتزا واسش خریدم یه تیکه هم بیشتر نخورد فقط لباسشو کثیف کرد،همونجا دست صورتشو شستم لباسشو عوض کردم، حالا این بار گریه میکرد گرمش بود خسته و کلافه شده بود خوابش میومد،،،راه ها هم بسته بود هیچ اسنپ و آژانسی نمیتونست بیاد وترافیک!!! گفتم خدایا توبه که دیگه با بچه کوچیک برم توی شلوغی😶
تا آخرش یه آقایی با ماشین از درخونهاش اومدبیرون دوستم اصرارش کردگفت ماروبرسون بچه کوچیک داریم دیگه وضع من رو دید که چقد خسته ام و رنگ به صورت ندارم و بچمم داره بیقراری میکنه دلش سوخت ما رو سوار کرد رسوند،امیدوارم خدا خیرش بده.
میگفتی زندایی کی بشه بچه م سن شما بشه بشینه کنارم 🤣
بچه تو کاملا عادیه ، انگار ماجرای امروز من و دخترم و تعریف کردی !
ولشون کن اونا مثل مارن سمی هستن!
بگو بچه ی شیطون باهاشه😁😁
پسر منم میرفتیم هیئت از همون جلوی در دیگه نمیدیدمش تاااا وقتی برقا روشن میشد که بریم خونه😂
دخترمن ازبس شیطونی وشلوغ کاری کردتواین چن شب ک همه بهش انگ پیش فعالی زدن😐😐
الانم بااعصاب داغون و دلی پرازغم هستم
پسر منکه دهنمو سرویس کرد ازبس فوضولی کرد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.