منم اعتقاد نداشتم رو تخت خوابیدم تنهایی شب همش خواب چرتو پرت میدیدم نفسم داشت قطع میشد نمیتونستم بیدار شم مامانم از اونروز پیشم میخوابه شوهرم پیشم رو زمین خوابیده بودااا ولی خوابش انقد سنگینه متوجه نشده بود
من که ازاول زایمانمتنهابودم
مامان منم میگف ولی من اعتقاد نداشتم ب این چیزا تا اینکه یه روز بچمو شیر دادم کنار خودم گذاشتم خوابیدم یکم ک گذشت حس کردم پام خورد ب دستش سریع بلند شدم وقتی بلند شدم دیدم بچه کنارم نیس از کنارم اومده بود رفته بود پایین رفته بود دقیقا زیر پام ینی یه چیزی مثل L جا به جا شده بود بچه حدودا دو متر جا به جا شده بود اونجا تازه یک ماهش شده بود نوزادی که هنوز نمیتونس حتی غلط بزنه اونجا بود ک فهمیدم خرافات نیس :) لباسشم تا بالا جمع شده بود میگن داشتن بچه رو میکشیدن :) بعضی وقتا ک به اون اتفاق فک میکنم به اینکه اگه خدای نکرده پام محکم میخورد به یه جاییش دیوونه میشم :)
در اصل چون مستعد افسردگی بعد زایمان هست نباید اصلا تنها باشه قدیم مثلا خانوم افسردگی زایمان میگرفت انقد شدید بود کلا فرار میکرده میرفته سر ب کوه و بیابون میزده بعد میگفتن اجنه بردنش همون شده ک زائو رو تنها نمیذارن
مامان منم میگه سعی کنیم تا چهل روز تنها نباشیم چون تازه زایمان کردیم و از ما بهترون اذیتمون میکنن
و اینکه تو بارداری و زاجی هم حموم نریم وقتی تنهاییم
والا خیلیا دیدم تنهان.ولی منم مامانم اینا میگن نباید تنها باشی...میرم پیش خودش.
حداقل شبا تنها نمون توهم
خرافاته همش
فقط محض کمک بهتره تنها نباشه
آره یک جنی هست اون میاد یکی از فامیلامون بعد زایمان تنها بوده وقتی اومدن دیدن قش کرده زنه رفته تو کماه بعدشم مرده
چیه میخوای زنگبزنی مادرتوبگی بیاد😬🤪
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.