۴ پاسخ

از همسرتان کمک بگیر
ساعتایی که خونس نگهش داره تو برو باشگاه

بچت هم عادت میکنه ۱ ماه که چیزی نیست برادرزاده من ۱ ماه فقط میگفت مامان خودش یا مامانم پیشش باشند تو مهد بعد دیگ عادت کرد
یکم باید صبر داشته باشی

یکی دو هفته بمون باهاش مهد تا عادت کنه کم کم فاصله بگیر مثلا بگو پشت در منتظرت میمونم تو حیاط می مونم
بعد بگو باید تا سر کوچه برم عابربانک یه کاری انجام بدم و حتما خدافظی کن باهاش

پسر منم همینجوری بود دوماه درگیرش بودم
من اول تو اتاق مدیر و بعد تو حیاط بودم
هفته اول نیم ساعت نگهش داشتن بعضی روزا می‌گفت مامان نریم باشیم ولی میگفتن ببرش بزار ذوق داشته باشه برای اومدن
منم ب حرفشون گوش دادم مثلا تایم پنج ساعته رو نیم ساعت نیم ساعت اضافه میکردن
باز یکی دوهفته گفتن یک ساعت از تایم گلاس گذشت بیارش چون بچه ها باشن این احساس تنهایی نکنه خلاصه بعد دوماه درگیری موند.الان ک چهار ماهه بازم میگم یکم پیش مدیر بشین دو دقیقه نشستم میگم کلاس مامانا شروع شد من برم معلمم دعوام نکنه
خداحافظی میکنیم دیگه

عزیزم نمیدونم چجوری از اول گذاشتیدش مهد ؛فقط داخل مهد که میزارید سریع خودتون نرید بیرون من قبلا این تجربه رو کسب کردم پسرم مقاوت می‌کرد برای مهد موندن روزهای اول خودم کنارش می‌نشستم بعد که دیدم داره راه میفته داخل دفتر مینشستم ولی چشمش بمن بود بعدکامل که عادت کرد بهش اطمینان میدادم که داخل حیاط منتظرشم دیگه اینجوری با محیط مهد راه افتاد .

سوال های مرتبط