۷ پاسخ

یه لحظه حس کردم مادرشوهر منو میگی😂
ب من میگه ظرف نشور ناخونات بلنده چندشم میشه بعد خونش کلا گوهه

بعد جهیزیه اش ثلث جهیزیه من بود ک ۷ ۸ سال پیش ازدواج کردم چ چیز هایی ک من داشتومو اون نداشت اونوقت مادرش اومده از دسته هاونگ من ایراد میگیره 😐 بچم استفراغ داشت رفتم پونه براش چیدم اوردوم کوبیدم ابشو بهش دادم میگه پونه ای ک تو چیزی کثیفه دسته هاونگ تو سبکه میخاسی بیایی مال منو ببری گفتم همین ک وایمند وسیله کسی نیسم بسه مگه میخام چیکار کنم باهاش بعد چند سال حالا ب کارم اومده بسمه

۵ ساله همچین ادمی درگیریم انقدر ازخودش تعریف میکنه

من که درگیر ایم موضوع نیستم ولی کلا تو هر موردی بی توجهی بهترین کاره

هیچی، بیخیال،بزار دلش خوش باشه به تمیزیش

مادر شوهر من ی دختر دیگه داشت ک یک ماه پیش تو ۴۰ سالگی شوهرش داد ک اونم ب لطف فامیل من زن عموی من براش پیدا کرد معرفیش کرد و شوهرش دادیم بعد اومد تمام وسایل خونشو حتی استکان حتی بشقاب قاشق های مادرشو هم الان جمع کرد برد خودشو خواهرش مادرشو لخت کردن هم الان

شونزده ساله درگیرم

سوال های مرتبط

مامان لیانا|لیام مامان لیانا|لیام روزهای ابتدایی تولد
مامان هدیه امام رضا💛 مامان هدیه امام رضا💛 هفته سی‌وپنجم بارداری