مامانا خیلی دلم‌گرفته هیچ لذتی از زندگیم نمیبرم
تعطیلات شوهرم گفت بریم سمت کوهرنگ با دوتا از پسرداییاش و زناشون و داداشش و زن و بچش و مادرش.هنوزنرسیدیم رفت۴تا هندونه و ۵تا خربزه خرید ۳تا مرغ خرید اجاره آلاچیق برای۳روز رو به عهده گرفت تنقلات میخرید کلا تو ۳روز۴میلیون خرج کرد اوناهم هیییچ حرکتی نمیزدن هرچی بهش میگفتم کمتر خرج کن بزار اوناهم خرج کنن اصلا حرف من تو گوشش نمیرفت و اهمیتی ب نظر من نمیداد اینا به کنار.شب اول رفت چادر جدا زد برا خودش و پسرداییاش و داداشش تا صب بیدار بودن داداشش اومد خوابید پیش زنش ولی اون تا صبح با اونا بیدار بود بدون اینکه به من و پسرم توجهی کنه فرداشم تا عصر خواب بود کلاااا به همه کس اهمیت میداد و توجه میکردبجزمنو پسرم همییشه همینجور بوده منم باهاش قهر کردم گفتم نه دیگه باهات بیرون میام و نه دیگه کاری باهام داشته باش.با مردی ک هیچ لذتی از بودنش نمیبرم چجوری یه عمر زندگی کنم😔😔😔😔

۵ پاسخ

عزیزم من خودمو میگم هیچ وقت قاطی حساب و کتاب نمیشم
الان 31 سالمه یادم نمیاد شوهرم یجا خرج کنه بگم چرا کردی نکن
شاید بعدن تذکر بدم بهش بگم که فلانی قصد سواستفاده داره
ولی اینکه لذت نبرم و هی چشمم باشه چرا خرج کرد نه اصلن

بعدم در مورد خاب یا نزدیک بودن بهت

ادم دو روز میره بیرون حال و هواش عوض بشه میخایی چیکار اون دو روزم بچسبه ب تو
توام از معاششرت با خانوما لذت ببر
از طبیعت لذت ببر
چرا غصه اینو میخوری ک جاریت با شوهرش خابیدن یجا

عزیزم کار خوبی کردی
بهش بگو دیگه مسافرت جمعی نمیام و واقعا هم نرو ،،بگو فقط خانواده خودمون اونوقت در کتار هم لذت می‌بریم، ،اگه جمع هست از اول دنگی کنن خرج و مخارج رو یا همه خرج کنن ،و اگه مردونه زنونه هست مال همه یجور باشه ،،من بودم همون موقع ک برادرشوهر پیش زنش میخوابید میگفتم ،این جور مواقع سکوت نکن حرف بزن

مثل منی. نگران نباش یکم سنش بره بالاتر میفهمه هیچ کس مهم تر از زن و بچش نیست

چقد منی تو😔😔

چقدر مردا کم عقلن
بچن

سوال های مرتبط

مامان A.s مامان A.s ۶ سالگی
سلام خانما راهنمایی کنیت من نوزادم شش روزه دنیا اومده پسرم خیلی زیاد دوسش داره شدیدا یعنی جوری که با بوسای مدامش کلافمون میکنه هی میگه بده بغلم و اینا ولی رفتاراش تغییر کرده عصبی شده مثلا زور میزنه دندوناشو فشار میده جیغ میژنه تا حرف میزنه باهامون همه کاراشو به من میگه باید فقط مامانم بیاره برام منم جلو روش به نینی محبت زبانی یا بوس نمیکنم ولی خب بچه خودتون میدونید خیلی مراقبت میخاد هی لباس عوض کن شیر بده عاروق بزنه تا میخابه هم همش میرم دور آرتین ولی شب که میشه یجوری میشع بداخلاق میشه وسیله پرتاب میکنه منو باباشو میزنه گوش نمیده با لج و فشار حرف میزنه من خیلی طاقت میارم ولی گاهی واقعا دعواش میکنم آخه اگه زیاده روی کنم بهش محبت کنم خیلی سواستفاده میکنه آرتینی که قبلا همش کمکم میداد همه کاراشو میکرد الان همش میگه فقط مامانم مامانجون هم هیچی نیاره دیروز تاحالا هم هی میگه نینی رو باید بدی بازی کنم هی بیدارش میکنه امشب دره بالکن باژ میکرد میگفت گرممه اصلا یه کارایی میکنه دست نینی رو میگیره دلش هم نمیاد فشارش بده به خودش فشاااار میاره یکم کمکم کنید خواهش میکنم کامل برام توضیح بدید چیکار کنم واقعا اینکه میگن جلوش اهمیتی به نینی نمیدیم یعنی چی آخه مگه میشه بحرحال بچس باید مدام دورش باشی و بغلت باشه راهنمایی کنید میترسم پسرم این رفتارا روش بمونه