سلام صبح همگی بخیر ...
مامانا ی چیز جالب الان اتفاق افتاد ( البته اکثرا اتفاق میفته ولی توجه نکرده بودم ب این موضوع ک می‌خوام بگم ) ولی یهو ی چیزی ب ذهنم رسید الان گفتم ب شما هم بگم
دخترم خواب بود بعد شیشه شیرش کنارش بود دیدم داره شیشه خالی رو میک میزنه . گفتم گرسنه حتما پاشم براش شیر درست کنم شیشه رو آروم از دهنش کشیدم و رفتم ک درست کنم کللللللی گریه و زاری کرد و بلند شد لبه تخت وایستاد از شدت ناراحتی .
بعد من رفتم زود شیر درست کردم و اومدم بهش دادم اونم خورد و گریه هاش تموم شد

دخترم نمیدونست من میخام برم بجای شیشه خالی براش پرش کنم و ب فکرشم ک خالی میک نزنه ....
حالا گاهی خدا هم همینکارو می‌کنه اما ما از حکمت کارش بی‌خبریم و همش گلایه میکنیم ک چرا اینجور کردی و ....
نگو خدا از ما ی چیزی رو دریغ می‌کنه ک بخارشو بهمون بده دقیقا مثل من ک شیشه خالی رو گرفتم ک بهترشوبدم ... ی شیشه پر از شیر اما دخترم نمیدونست ک....

شاید حکایت خیلی از ماها باشه ک گاهی ب خدا گلایه میکنیم اما نمی‌دونم خدا مهربان‌تر از این حرافاس❤️
چرا گریه ام گرفت 😭😉

۲ پاسخ

دقیقن حرف منم اس خدا خودش از دلمون خبر داره

دقیقا درسته
چخوب شد به یادماهم انداختی
وقتی خدایچیزی رو ازمون میگیره حتما بهترشو میده

سوال های مرتبط