اینجا که فقط جای گله کردن از شوهر و خانواده ی شوهر و غذا و دارو
نخوردن بچه نیست.اینجا که فقط گله و شکایت از ویروس و مریضی و گرونی پوشک و شیر خشک نیست.
برای اولین بار میخوام جیغ بکشم داد بزنم گله کنم از دست دیلا.میخوام بگم رسما من گ ه خوردم بچه دار شدم من غلط کردم.لعنت به روزی که گفتم باردارم نباید میگفتم و مینداختمش خودمو بدبخت نمیکردم.سه ساله آسایش ندارم غذای درست از گلوم پایین نمیره وسیله هام داغون شدن جرات ندارم یه کرم بیارم بیرون حرات ندارم دست به لوازم ارایش ببرم طرفام هر روز وسط خونه ریخته قشنگ خونمون از ۲۴ ساعت ۲۳ ساعت مثل کپر کولی هاس از اسباب بازی هاش و ظرفای خونه.میریزه و میره بازی نمیکنه فقط میریزه.در یخچال نو رو خراب کرد از بس روزی صد بار بی دلیل بازش میکنه و محکم میبنده.سفره هر روز برای ناهار و شام به گند کشیده میشه به سدت لجباز حرف گوش نکن یه چیزی بخواد نشه فرق نمیکنه خونه باشه یا خیابون و کوچه بازار ولو میشه رو زمین و گریه.سه ساله کمر درد امانمو بریده دیگه اون آدم سابق نشدم.به هیچ صراطی مستقیم نیست حرف تو گوشش نمیره دیگه امروز انقدر از دستش ب حد انفحار رسیدم کع زبونم ب نفرین باز شد.تو رو خدا نیاین سرزنش کنید که بلاک میکنم حوصله ی نصیحت هم ندارم فقط خواستم خودمو خالی کنم.مادرم و مادرشوهرم که حرات ندارم جلوشون چیزی بگم میخورنم از بس طرفداری میکنن یه ذره درک ندارن.بابا دختر اتقدر فضول و لجباز؟به خدا اسم پسرا بد در رفته.خدایا خستم ب قران نمیکشم دیگه😭😭😭😭😭

۱۲ پاسخ

پسر بزرگت چی اونم شیطونه یا گاهی کمکت میکنه

منم دخترم شیطون بود
کلی داد و دعوا فایده نداشت
اما من بیخیال شدم چون قرار نیست خونه ای که بچه کوچیک داره تمیز باشه
هرجا رفتم مهمونی بهم گفتن ببخشید خونمون کثیفه دیگه بچه کوچیک داریم نمی‌رسیم
منم دیگه خودمو اذیت نکردم
الان که دخترم بزرگترشده بهش میگم مهمون میاد کمک می‌کنه

اما نفرین نکن چون خدایی نکرده مریض بشه بره بیمارستان اونوقت میخوای کل دنیا نباشه اما دخترت باشه تموم خونه بهم بریزه


برای غذا هم دکتر گفت سفره غذا کنار خونه پهن باشه دخترت بازی کنه گرسنه شد بیاد ی قاشق بخوره دوباره بره بازی دوباره بیاد بخوره

اینکه گیر بدی بدتر لج می‌کنه

عزیزدلم به شدت درکت میکنم
حالا فکر کن من دوقلو دارم
شوهر منم مثل شوهر توئه
خدا خودش کمکمون کنه یکم بچه هامو آروم بشن

جیغ و داد کن و خودتو خالی کن عشقم بیا بغلمممممم من درکت می کنم خیلی سخته 🫂🫂🫂

عزیزم چقد تو منی.. من از دست پسرم اسی شدم. امروز کلی گریه کردم. تایپک قبل مو ببین. چه بلایی سرم آورده.. باز من میگم آدم ده تا دختر بزرگ کنه یه پسر بزرگ نکنه. منم دیگه ازش بدم اومده هیچکی نیست به دادم برسه. باز من یه خریتی کردم بچه دوم آوردم بلکه این لوس به یش کمتر بشه برعکس وحشی تر شده.. کاملا درکت میکنم

عزیزم کاملا درکت میکنم
دختر منم همه وسیله های آشپزخونه میریزه تو پذیرایی روزی صددفه میگه منوببر دم یخچال واقعا از یخچال متنفر شدم،بیرون رفتنی خوشحال برگشتنی با جیغ و داد،خیلی لجباز و یک دنده
منم گاهی وقتا واقعا کفری میشم ب هرکی میگم کسی درکم نمیکنه میام اینجا درد دل میکنم
همه میگن بچس خب میدونم بچس منم میدونم ولی درک کردن میخام همین
ولی متاسفانه اطرافیان ما درک نمیکنن
فقط میتونم بگم میگذره و باید تحمل کرد چاره چیه دیکه چیکارکنیم

سفره یکبار مصرف ازون ارزونا بخر استفاده کن که همش سفره پاک نکنی

درکت میکنم همه ما این شرایطو داریم .
به امید اینکه بزرگتر بشن بهتر بشن

مامانت یا مادرشوهرت بعضی وقتا چند ساعتی نگهش نمیدارن تو یکم استراحت کنی

دو سال دیگه میبینمت اینحا میگی بچه ها ایم دینا قشنگه یا درنه؟؟🤣

عزیزم میدونم خسته و داری اذیت میشی ولی یکم تحمل کن خودتو نباز

ببرش خانه بازی،یا مهدکودکی که حداقل یک وعده تنهاباشی استراحت کنی

سوال های مرتبط

مامان دانیال مامان دانیال ۲ سالگی
مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید