۱۳ پاسخ

خونش نرو خب عزیزم

نه دختر منم دقیقا همینه اگه تو مغازه چیزی براش نخرم خودش میندازه روی زمین

بچه تو این سن طبیعی ولی کسی که برچسب های بی ادبی یا پیش فعالی یا چیزای دیگه میچسبوبه اون غیر طبیعی عزیزم نگران نباش

نرو خونه خواهرت دیگه،رفتار خواهرت غیر عادیه ،اتفاقا بزار این دوسه سال بگذره هزار ماشالله یه خانمی بشه همین خواهرت انگشت به دهن بمونه🥰😉

ن عزیزم بچه است ولی وسیله پرت کردن جیغ زدن رو باید از الان یادش بدی ک انجام نده چون بزرگتر بشه با جیغ جیغ باز وسیله میخواد یا با گریه

طبیعیه پسرای منم همینن

دقیقا بچه من همینه ولی حرف بقیه واسم مهم نیست
بچه ۲ساله س دیگه چه توقعی

عزیزم این رفتارای بچه همه طبیعیه

طبیعیه مگه خواهرت بچه کوچیک نداشته یعنی؟؟؟

کاملا طبیعیه این سن بچه بخاطر رشدش اینکارارو میکنه

نه بچه نرماله ، تازه بعد سه سالگی اوج لجبازیشون هستش

دختر منم همینه تازگیا شدید تر شده چیزی میخواد نمیدم بهش گریه میکنه یا چیزی دستش باشه پرتش میکنه اقتضای سنشونه خواهرت بی‌انصافی میکنه😅😅باید درک کنن بچه رو

طبیعیه
بچه تو‌این سن اینجوری میشه
بچت منم پسر عموشو گاز گرفت وقتی عروسکشو‌نمیداد

سوال های مرتبط

مامان آرن مامان آرن ۲ سالگی
سلام مامانا ی زحمتکش😇 ما به یه بحران عجیبی رسیدیم
من تمام توجه م به آرن هست.خیلی هواشو دارم مواظبشم
از وقتی داره دندون نیش درمیاره و مقاومت به خواب و جهش رشدی ۲ سالگی داره خیلی خیلی بداخلاق و عصبی شده.تا نیشش سرش دراومد (۱ روز تا ۴۰ درجه تب کرد تا دندون دراومد انگار نه انگار چیزی بود خیلی بد دندونه کلا)
حالا معضل اصلی اونجاست که ۲ تا دوست صمیمی داریم که بچه های همسن دارن آرن جدیدا هی هولشون میده،موهاشون میکشه،لباسشون و میکشه.انقدر گریه م گرفته که حد نداره.نمیدونم چه رفتاری باعث این قضیه میشه!!! من توجهم بهش هست ولی دلیل رفتارشو نمیدونم! خیلی باهوش و جلوتر از سن خودشه و الان تقریبا کامل صحبت میکنه و منظورشو میرسونه... امشب پارک بودیم اوکی بود تا اینکه باباش اومد هیجانی شد و شروع کرد بچه ها رو هل دادن و موهاشون کشیدن(بادوستای خودش بابای آرن حضور نداشت)
تجربه مشابه دارید؟؟ چیکار باید بکنم؟زورشم زیاده خیلی اذیت میشیم تا از بقیه بچه ها جداش کنیم🥲🥲🥲خیلی بچه اجتماعی و مهربونی ام هست...این چه بلاییه دیگه؟؟
مامان نی نی مامان نی نی ۱ سالگی
چقد این متن منم🥲🥲

از نظر روحی و جسمی خیلی خستم بعضی وقتا میشینم گریه میکنم تا خودمو سبک کنم پسرم خیلی خوب شیرخشک میخورد کلا روزا شیرخشک میخورد شب موقه خواب شیرخودم..یکهو زد از گلوش خون اومد بردمش پیش دکتر گفت گلوش زخم شده التهاب کرده دارو داد بهش دادم خوب شد ولی از روزیکه گلوش زخم شد دیگه لب به شیرخشک نزد این زخم گلوش بیست روزی طول کشید که فقط شیرخودمو میخورد غذا نمیخورد حتی دیگه تو لیوانم شیرخشک نمیخوره درست تایمی که آمادگی داشت برای از شیر گرفتن این بلا سرمون اومد الان چند وقته یکم غذاهم میخوره شیر پاستوریزه پاکتی میدم بهش ولی خیلی بهانه گیر شده وایستگیش خیلی زیاد شده جایی میریم از بغلم پایین نمیاد از کتو کول افتادم بغل باباشم نمیره نمدونم چرا همش جیغ میزنه گریه میکنه خسته شدم بریدم بعضی وقتا دادمیزنم خودمو میزنم خیلی خستم کسی درکم نمیکنه نمتونم از شیر بگیرمش انقد بد شده شبا تا صبح یکسره بیدار میشه شیر میخاد ندمش دنیارو میزاره روسرش نمدونم دیگه چیکارش کنم براچی انقد بهانه گیر شده کاش این روزا زودتر بگذره از شیر بگیرمش دیگه نمیکشم همه دندونام درد میکنن به خودم که نگاه میکنم میبینم خیلی گناه دارم 🥲🥲