شوهرم از سرکار اومده مستقیم رفته خونه ی ننش
بعد تو حیاط نشستن صداشونم میاد
اومده به من میگه برای ما چایی دم کن بیار بخوریم
منم گفتم مگه نمیدونی پریودم شکمم درد میکنه عوض اینکه برا من چایی نبات بیاری دستور میدی
همونجوری نگام کرد رفت
چقدر یه آدم میتونه نفهم باشه😒

۵ پاسخ

ریدم دهن ننه هاشون

چه اشکالی داره یه چایی که ارزش دعوا کردن رو نداره

دم كن ببرباهم بخورين عيب نداره

بیا خودت ببر پا تو داری منم دارم منم بودم اینطوری میگفتم پیش ننه جونش

👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
خوب گفتی

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
بعد از زایمان چه بخوریم
بعد از زایمان چه بخوریم | غذاهای مفید بعد از زایمان
شربت چرک خشک کن کودکان
انواع شربت چرک خشک کن کودکان،بهترین آنتی‌بیوتیک اطفال
بازي با كودك دو ساله
بازی های مناسب کودک دو ساله کدام‌اند؟

سوال های مرتبط

مامان شایان مامان شایان ۱ سالگی
از واجبات بعد تمیزکاری یه چایی تازه دم و ایپند
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان هیوا و یاسین🧸 مامان هیوا و یاسین🧸 ۱ سالگی
بچم تو خواب کلی استفراغ کرد😞پاشدم چایی با نبات و اب لیمو دم کردم شربت هم ندارم بدمش
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
من ۴سال ازدواج کردم دوسال اول اصلا ب خانواده شوهرم رو نمی‌دادم الآنم همین طوره اما با وجود بدنیا آمدن پسرم مجبور شدم یه سری رفتارامو کناربزارم ن اینکه باهاشون راحت باشم چون توی یه حیاط زندگی میکنیم در خونه ک باز میشه پسرم سریع می‌ره خونشون یا داخل حیاط پسرم نوزاد بود پدرشوهرگاوم همش میگفت قد شاهان کوتاه میشه غیر مستقیم میگفت بعد ک بزرگترشد دوباره گفت چند بار شوهرم بهش حرف زدم منم بهش گفتم اما گاو تا امروز سرپله مادرشوهرم نشسته بودم پسرم ۲۲ماهش دوچرخه داره اما هنوز پاش نمیرس ک رکاب بگیره من ب پسرم گفتم الان پات نمیرس ک بزنی یکم بزرگترشدی یاد میگیری دیدم پدرشوهرم میگه قدش کوتاه دیگه بتو رفته گفتم باید افتخار کن ک بمن بره شبیه من باش حداقل هرچیزی و باعقلم میسنجم بعد حرف میزنم قدمم خیلی کوتاه نیست ۱۵۹
خیلی از حرف زدنش بدم آمد همسرمم بود چیزی نگفت باید بشم همون آدم اولی ک تازه عروس بودم الان طوری شده هرچی دلشون می‌خوان میگن نفهم گاو قبلا یه سلامم ب زور بهشون میکردم خیلی براشون احترام قاعل بودم اما واقعا آدم بد باش خییلی عزیزتر تا اینکه نیمتو برای کسی بزاریو احترام بزاری
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ♡nila♡ مامان ♡nila♡ ۲ سالگی
چشم چپ دخترم هی چرک میکنه میشورمش یکمم کوچیک شده بادکرده چایی خوبه دم کنم بشورم چشاشو؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سبحان مامان سبحان ۱ سالگی
وسط این هیری ویری، مادرشوهرم زنگ زده میگه چرا به شوهرت میگم بچه رو ببرید براش دعا بنویسن، ناراحت میشه؟ 😐
چند روز پیش پسرم داشت میفتاد، بعد یهو ترسید از افتادنش، گریه کرد، وسط گریه چنان نفسش رفت که کبود کبود شد. بعد حالا اینا میگن زمین بهش سنگین اومده و فلان، دعا بنویسید براش 😐
گفتم ما اعتقادی به دعا نداریم. گفت پس چرا حرز به بازوش بستی؟ گفتم اون دعا از اماااام به ما رسیده! نه اینکه یه آدم معپولی بشینه چرت و پرت بنویسه واسه بچه! گفت باشه هرجور خودتون صلاح میدونید.
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان علی و حسین مامان علی و حسین ۲ سالگی
کی میشه با خیال راحت یه لیوان چایی خورد؟🥲
از صب ده تا چایی ریختم یادم رفته یخ کرده😐
الانم که نشستم یه لیوان بخورم علی هی مامان مامان
هی باید بگم بلهه جانمم🥲🤕😬





بارداری و زایمان
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۱ سالگی
بچه های شما هم میگن همش با من بازی کن؟
حسین خستم کرده از بس میگه با من بازی کن
ی دقیقه که بازی نمیکنم
یا میگه بغلم کن تو خونه منو بچرخون یا بازی کن
تا میام ی لحظه بشینم واسه خودم این کارو می‌کنه
رسما خسته شدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان لنا مامان لنا ۲ سالگی
خانما شما میدونین چرا پای دخترم اینجوری شده. امروز اومده میگه مامان درد میکنه بوسش کن. حتما میبرم دکتر امروز. گفتم از شما هم بپرسم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۱ سالگی
سلام مامان های پسردار یه سوال داشتم امیرعلی چندوقته شبا توی خواب بیقراره یه جوری به خودش میپیچه من فکر میکنم دل درد داره یا پا میشه میشینه ولی یه چندباری ک پوشکشو عوض کردم جیش کرد بعد اروم شد.دلیلش چی میتونه باشه؟!
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهراد❤ مامان مهراد❤ ۱ سالگی
تا حالا بچمو اینجوری ندیده بودم 😣، از ظهر رفتیم باغ یک ساعت خوابید دیگه نخوابید انقدر بازی کرد خسته شد اومدیم خونه یهو انقدر شیطون شد یا از جایی خودشو مینداخت یا میخورد به درو دیوار، من و باباشو میزد، همه چیو پرت میکرد، اصلا انگار یکی دیگه شد، خودمم پریودم یعنی انقدر که این دوران پریود عصبی میشم دل دردش به اون حد اذیتم نمیکنه، آخرشم من و باباش بحثمون شد. خب مگه تحمل یه آدم چقدر میتونه باشه 😔😣
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخترِنازم❤️🦋 مامان دخترِنازم❤️🦋 ۱ سالگی
دخترم حیاط بازی میکرد بدون اینکه من بفهمم عموش اومده دنبالش برداشته برده
کلی نگران شدم الان زنگ زدم شوهرم گفتم بگو بچمو بیاره واسه چی بدونه اجازه برمیداره میبره
دخترمو هم دعوا کردم درسته خیلی کوچیکه ولی باید از الان بفهمه نباید بدون اجازه با هرکی بره
گیر یه مشت آدم عوضی افتادم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان هلن مامان هلن ۱ سالگی
امروز به دخترم گفتم بهم بوس میدی گفت نه گفتم چرا میگه زور که نیس نمیدم😂😂نمیدونم از کجا یاد گرفته خودشم چون بهش خندیدیم دیگه خوشش اومده به همه همینو میگه بهترین راه تربیت جنسی😂😂😂😂
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۱ سالگی
امشب قراره برای شام بریم پارک و مادر شوهرم دلش ماکارونی خاسته منم گفتم چشمممم خواهر شوهرم میگه باید بریم کشتی و اینجور چیزا سوار شیم من آخرین باز خیلی وقت پیش رفتم هر هفته می ریم بیرونا ولی نشده بود ک برم پارک چیزای هیجانی سوار شم آخه کسی نبود پسرم نگهداره الانم میخام حلوا درست کنم با چایی اونجا بخوریم
الانم میخام برم حموم کلی کار دارم ظرف های نهار هم نشستم پسرمم نمیخابه نمیزاره ب کارم برسم انقد نکن بکن گفتم خسته شدم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان لنا سادات مامان لنا سادات ۱ سالگی
دخترم دو روزه قبل اینکه پی پی کنه میاد میگه اه پیف پشتشو بمن میکنه که پوشکشو نگاه کنم ولی میبینم هیچی نکرده، بعد از چند دقیقه پی وی میکنه .
هر دفعه هم همینکارو میکنه. بنظرتون از پوشک بگیرمش؟
و اینکه شیشه رو چجوری ازش بگیرم؟ شیرخشک دیگه نمیخوره شیر پاستوریزه میخوره، چایی و اب توی لیوان میخوره ولی شیر رو تو لیوان نمیخوره میگه فقط شیشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ایل‌ماه ۵ساله مامان ایل‌ماه ۵ساله ۸ ماهگی
درد دل#
مقصر مامانمه بخدا هی میگه یا ایلماه ببر بیرون هوا بخوره
یا خودم میبرمش
منم دیروز عصر بردمش تو کوچه عینکاشو نزدم ولی
دختر همسایه ۳۵ سالشه بغل دستم نشسته بود
دیدم یه دفه پرید اونور ترسیدم خیلی بودیم گفتیم چیشد
وای چشمای ایلماه خیلی داغونه ادم میترسه
برو پلکاشو باز کن
گفتم مگه دست منه برا سلامتیش دوختن
ایقدم ترسناک نیس شاید بچه ها بترسن ولی برا سن تو ترس نداره💔
مشاهده ۶۶ پاسخ دیگر