۱۶ پاسخ

درسته خواهرته ولی باید حد و حدود خودشو بدونه .به جای اینکه کمک حالت باشه داره میگه فیلم بازی می‌کنی ..خوب کاری کردی با هر کسی باید مثل خودش رفتار کرد..البته ببخشید

من سر بچه اولم اینقدر ویار شدید داشتم که حد نداشت تا ۳ماه هرماه ۲کیلو کم میشدم دکترم بستریم کرد خواهرم شبامیومد پیشم بعد چند روز دکترم گفت مرخصت میکنم که تو بیمارستان عفونت نگیری خواهرم گفت آره آره مرخصش کنین بریم و اینا دکترم خندید گفت خواهرشوهرته ؟گفتم نه خواهرمه

خداروشکر من از خواهر شانس دارم
خیلی کمک حالمه از بارداری تا الان

دخترت خیلی فرق کرده از اول
ماشالله خیلی خوشگل شده

ماشالله چه ناز شده

درسته خواهرته ولی درک نداره
شمام مث خودش رفتار کن

منم داشتم میرفتم زایمان کنم دو سه روز قبلش خواهرشوهرم اومد خونمون کمک بده وضع خونمون خیلی خوب بود بهتر از الان با اینکه استراحت مطلق بودم با طول سرویکس کم و بچمم اومده بود تو لگن راه رفتن برام خیلییی سخت بود خلاصه فقط کابینتای پایین رو تمیز نکرده بودم و اشپزخونه رو نشسته بودم چون میترسیدم سر بخورم و خم هم نمیتونستم بشم اومد کمک داد دستش درد نکنه ولی برداشت گفت جاریت با اینکه ای وی اف بودو استراحت مطلق همرام میومد خرید برا نشونه من تاریخ نشونه اشو میدونستم گفتم عه مثل من ۹ ماهه بود گفت اره قشنگ میومد تو خودتو انداختی گفتم چی میگی مگه نشونه تو این تاریخ نبود گفت اره گفتم خب این تاریخ زایید پس سر تو چهار ماهه بود مگه میشه یکی چهار ماهه باردارع رو با کسی دم زاییدنشه مقایسه کنی!!!!!!! انقد از این چرتو پرتا ازش شنیدم دلم میخوا حامله بشه جبران کنم هم خوبیاشو هم چرتو پرتاشو

رویا جان شما چرا زایمانت سخت بود ؟؟

خوب گفتی😂

والا که حق داشتی ، همیشه مرغ همسایه غازه😶‍🌫️

ماشالا

واای چ دخملت بزررگ شده ماشاا.. ببین کشاله رونش جایی عرق سوز نشده؟ چرا پاهاشو نمیذاره؟ حتما علتی داره

دخترت ببلاک میخوره وزنش چطوریاس؟خوب وزن گرفته یا نه؟

واه 😐 چقدر لجم میگیره یکی بگه الکی ادا درمیاری مگه کمبود داشته باشه آدم که بخواد تظاهر کنه
خوب کاری کردی گفتی😬
آخه یک ماه بارداره هنوز تازه آدم متوجه میشه چجوری حالش بده😂😐

ای جونم هزار ماشاالله
قد و وزنش چقده ؟

عزیزم ببخشید خواهرته ها به نظر من خوب نیست کینه ای باشی یه چیز چرت و پرتی رو یادت باشه

سوال های مرتبط

مامان فسقلی 👩‍❤️‍👨 مامان فسقلی 👩‍❤️‍👨 ۵ ماهگی
مامان مهیار مامان مهیار ۴ ماهگی
زایمان طبیعی - پارت 1

37 هفته بودم و هیچ علائمی از زایمان نداشتم. مثل هر هفته رفتم پیش دکترم برای چکاپ و اون گفت هفته بعد بیا تا معاینه لگنی برات انجام بدم.
38 هفته، رفتم مطب و دکتر اونجا نبود، گفت برید بیمارستان، شیفته. رفتیم بیمارستان و بخش لیبر نوار قلب گرفت و همه چیز خوب بود. تلفنی برای دکترم توضیح دادن و اون تایید کرد. چون برای معاینه استرس داشتم و آنقدر همه بد گفته بودن، میترسیدم، حرفی از معاینه نزدم و برگشتم خونه.
38 هفته و 3 روز بودم، بچه از صبح تکون نمی‌خورد. شیرینی خورده بودم و دراز کشیده بودم بازم خبری نبود. تا بعد ظهر صبر کردم و بازم تکون نمی‌خورد.
به شوهرم گفتم، سریع با مادرش تماس گرفت و منم یه دوش سریع گرفتم و شیو کردم و رفتیم بیمارستان.
اونجا سونو هام رو دید و نوار قلب ازم گرفت. 5 تا حرکت داشت و گفت خوبه طبیعیه. اما خودم راضی نبودم. نسبت به قبل خیلی آروم بود. اونجا گفت دراز بکش معاینه‌ات کنم. من یهو گرخیدم 😅 لحظه آیی که ازش فرار میکردم سر رسید.
پرستار خیلی خیلی مهربون بود. ازم پرسید تا حالا معاینه شدی، گفتم نه. گفت خب شلوارت رو در بیار، یه پات رو کامل بده بیرون و دراز بکش.
انجام دادم اما از خجالت داشتم میمردم و همش پام رو جمع میکردم. اومد نشست روبروم و پاهام و باز کرد و دستش و کرد تو. دو تا نکته برا کسایی که تا حالا معاینه نشدن:
اول اینکه اصلا خجالت نداره. من فکر میکردم همش میخواد نگاه کنه، اما اصلا نگاهش به سمت دیگه بود و فقط دستش و برد، اونم در حد چند ثانیه. آنقدر حرفه‌ایی برخورد کرد، اصلا احساس معذب بودن به من دست نداد.
دوم دردش. خیلی خیلی کم بود. کاملا قابل تحمل بود. از درد رابطه داشتن با شوهر هم کمتر بود. اصلا نگران نباشید.
ادامه دارد...