۷ پاسخ

ترس توهمی، یا ترس از یه چیز خیالی توی این سن بچه ها جز روند رشدشون و نگران نباش
امروز که بیدار شد بدون اشاره به حرفای دیشبش باهاش موقع بازی حرف بزن
مثلا بگو روژان میدونستی مامان عاشقته و همه جا کنارته؟
میدونستی من همیشششه مراقبتم؟
اصلا لازم نیست نگران چیزی باشی مامان هروقت که برگردی من پشتتم تا مراقبت کنم ازت
مامان و بابا نمیزارن هیچی اذیتت کنه
باشه دخترم؟
همین کلمات تا شب چندین بار مدلای مختلف بگو تا دلش بزرگ شه

دل نگرانی نداره زیاد جدی نگیر بچن یه چیزی میگن الکی

بچه ها چیزهایی میبینن که بزرکسال ها نمیبینن

حتما واسش آیة الکرسی و چهار قل بخون، ❤️

ایت الکرسی واسش بخون اسپند دود کن صدقه بزار ایشالا هیچی نیست

بچه ست دیگه یه چیزی به زبونش میاد ، گاهی زیاد جدی نگیرید

نمیدونم منظورش از داخل نمیاد چیه

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید