۹ پاسخ

خوب بزار هرکاری دلش میخواد بکنه تا جای که کار خطر ناک نکنه

غصه نخور همه بچه هااینجورن شک نکن،دختروپسرمنم بخداهمینن،وقتی عمه شون میاد دوتاشون گریه وجیغ میفتن دنبالش باش میرن،شبا بایدبغل باباشون بخوابن منم هیچ حساسیتی نشون نمیدم

پسرمنم دقیقا همینجور شده تو طول روز همش میره خونه مادرشوهرم اصلا دیگ بحرف نمیکنه

ناراحت نباش عزیزم این سن بچه ها همینجورین. دختر منم اینطوریه میره خونه بابامینا یا پدرشوهرم اینا آزاده بعد میاد پیش من چیزی بخواد ندم دیگه قهر میکنه گریه جیغ میگه مامانی بوده میگ دست بهم نزن دیگه یه روز انقدر گریه کردم گفتم ار من خوشش نمیاد دیگه ولی دیدم نه همه بچه ها اینجورین

ببین خونه زندگی کلا ولکن بیخیال همه چیز شو حتی اگه خونه رو گوه گرفت هم تمیز نکن فقط ب بچت برس انقدر باهاش بازی کن انقدر ببرش بیرون دوتایی وقت بگذرونید دوباره برگرده ب روال قبل
چرا نمیزاری هرکاری دلش میخواد بکنه تو ک دیگ تو اون خونه نمیخوای زندگی کنی بزار بچه هر کاری میخواد بکنه بکنه ولکن توام باهاش پایه باش

به پسرت سخت نگیر وسایل خطرناکو جمع کن بذار ازاد باشه،ببرش پارک براش چیزایی که دوس داره بخر باهاش وقت بگذرون دوباره میاد سمتت،پسر منم بیشتر سمت خاله هاش میره تا من چون ما مامانا زیاد میگیم نه نکن دست نزن ولی بقیه ازاد میذارن پس دوری میکنن از ما

دختر نگرانت شدیم کجایی تو
دختر منم از قبل جنگ تقریبا ۴۰روز پیش رفتیم خونه شهرستان مامانم اینا زنونه موندیم برگشتیم جنگ شد همه باهم رفتیم انقد کیف کرده تو حیاط و فضای باز بوده هرکار خواسته کرده الان هرروز باید ببرمش پارک سخت نگیر بچه س..آخر مادرش تویی واسه فرش شوهرت نمیره شکایت کنه پول اونم بوده دیگه

خب بزار هر کار ک دوس داره انجام بده جز کاری ک خطر داشته باشه الان تو این سن بچه ها متوجه نمیشن ک اینکارو نباید انجام بدن

منم رفتم خونه مادرشوهرم بهش میگفت برو مامانمو بزن یا میگفت برو هاپو تورو بخوره بچه ن دیگه من خیلی دوسدارم بغل باباش بخوابه منتها لحظه آخر میاد پیش خودم ،این سن هم میگذره و میفهمن هیچی مادر نمیشه براشون

سوال های مرتبط

مامان دخملی💕 مامان دخملی💕 ۲ سالگی
دخترم هنوز بیداره خدایا من دیگه کم آوردم 😭چن دقیقه پیش شوهرم بچمو کتک زد سر اینکه گفت پرتقال میخام شوهرم آورد باز گفت سیب آورد باز گفت آب میخام اخرم زدش بچم خیلی گریه کرد ...الان چند وقته وضعیت ماهمینه یه خواب درست نداریم ...اصلا خواب به چشمای این بچه نمیاد ازونورم قرص اعصاب میخورم دست چپم قلبم مدام درد میکنه...خدایا کی میخام روی خوش زندگی رو ببینم؟ازهموننن اول که دخترم دنیا اومده فقططط عر زده گریه گرده مارو خون دل داده...قطره ملاتونین برای خوابش بهش دادم همون هفته اول خوب بود دیگه الان اونم روش تاثیری نداره ...توروخدا یه راهی جلو پام بزارین بگین با بچه غرغرو لجبازی که اصلا نمیخوابه باید چیکار کرد..من گو بخورم دیگه بچه بیارم ..خودم هزارتادرد از بعد زایمان گرفتم اینا بکنار....اذیتای این بچه که تمومی نداره به کنار...شوهرمم عاصی شده صبح میره سرکار نصفه شب میاد خونه میگه تو ماشین بخابم بهتر اسایش دارم تا تو این خونه...بخدا که خستم از مادر بودن ..تابحال همچین بچه ای ندیده بودم هیچ لذتی از کودکی بچم نبردم ...هرکی میبینه میگه خدا صبرت بده با این بچه ..تو شانس ماهم ریدن انگار