۱۰ پاسخ

عزیزم شما مامانشون هستی و صلاح دونستی که باید کچل کنن .

عزیزم نباید میزدی ولی زدی چاره چیه
بیخیالش شو کاریه که شده گلم
شایدم حکمتی توکاره بهش فک نکن ان شالله زودی درمیاد ولی دیگه کچلی نکن فقط کوتاه کن طفلیا رو 🫶🌱

منم نظرم اینه مادرشون هستی صلاح دونستی عزیزم ، سریع در میاد . بعدم زمستون نیست که بگیم سرما می خورن♥️😘

عیبی نداره اینطوری مراقبت کردن از سر بچتون بهتر انجام میشه. و بهتر که موی داداششم زدین که مثل هم بشن.

موعه دیگه دو روزه درمیاد عزیزم
کچل کردی تموم شده دیگه بهش فکر نکن

عزیزم کاری که شده نگران نباش زوددرمیاد انشالله تنت پسرای قشنگت همیشه سلامت باشه💗

عزیزم شما مادری حتما صلاح دونستی بیخیال لذت ببر ازشون عکس بنداز یادگاری بزرگ شدن بهشون تعریف میکنی

اشکال نداره عزیزم مو در میاد مهم سلامتی بچتونه.
انشالله سرش زود خوب بشه موهاشم چشم بهم بزنی دراومده

من دیدم قلبم درد گرفت همیشه یه مقداری کمی کوتاه کنید مدل پسرانه زیاد هست بچن زود در میارن کاری نمیشه کرد دگ

خدا وشکر بخیر گذشته

سوال های مرتبط

مامان امیر محمد مامان امیر محمد ۵ سالگی
بیاید بگید چکار کنم وپسرم دندون های بالاییش چعار تاش خراب شده بود بعد یکبار با صورت افتاد شکست بعد چند روز یکبار عفونت میکردورم کلی اریت میشد بردیم دکتر گفت این با بیهوشی هم درست کنیم با کوچیکترین ضربه میشکنن فقط بکشید که اذیت نشه عفونت نکنه بیشتر از دوسال گذشته
حالا میره پیش دبستانی چها شنبه گفت به معلمم بگو من چند روز نمیام مریضم منم گفتم نه نمیشه اینجوری بگی باید بری با دوستات.بازی کنی کاردستی درست کنی دسگه هیچی نگفت دیروز دوباره رفتم دنبالش گفت من چند روز نمیرم گفتم چرا گفت همه بچه ها دندون دارن من ندارم انقدر گریه کرد و ناراحت بود کلی گفتم تو داری بزرگ میشی دندون های سفید و خوشگل درمیاری ساکت میشد باز شروع میکرد به معلمش مه گفتم گفت منم دقت میکنم انگار ناراخته گفتم شاید عادت نکرده زود بیدار میشه کسل
گفت میگم بخندید دندون هاتون و ببینم اینم نمیخندیده خیلی خودم ناراحت شدم معلمش گفت من سرکلاس درمورد دندون توضیح میدم که مال همه میفته دوباره درمیاد امابازم ناراحنم حتی الان که دارم مینویسم گریه میکنم دلم نمیخواد بچم ناراحت باشه دندون داداشمم اینجور بود کشیدن خب درمیاد حداقل ۷. ۸ سالگی
به نظرتون راهی هست زود تر دربیاد چکار کنم بچم حساس شده
مامان مهرادگلی مامان مهرادگلی ۵ سالگی
مامان نرگس مامان نرگس ۵ سالگی
سلام..مامانا اعصابم خیلی خرده..دخترم به حرفم گوش نمیده..ما خونه یکی از فامیل ها هیئت بودیم سه شب بود که ما دو شبش رو رفتیم..از قبل به دخترم کلی حرف زدم که جای بازی نیس و اروم باش و اینا..روز اول که رفتیم با بقیه بچه ها افتادن بهم.. سروصدا کردن.. منم همش بهش تذکر دادم.. اخر سرم یه کاره رفت به صاحب خونه گفت شکلات ندارید؟؟ من خیلیی خجالت کشبدم.. چون ظرف شکلات هم که اورد جلوش به جاش ادامس برداشت..برگشتیم خونه گفتم اگر قراره این کارهارو کنی فردا شب نمیریم.. و بستنی و پارک هم فعلا خبری نیس.. شب دوم نرفتیم...امشب هم که رفتیم دوباره افتاد به بچه ها یهو وسط عزاداری با صدای بلتد بچه هارو صدا زد..منم عصبانیشدم رفتم تو اتاق بهش گفتم اینجوری قول دادی و پاشو بریم و اینا.. گفت نه بمونیم.. منم دستش رو یکم فشار دادم گفتم اصلا برای چی با بزرگتر از خودت و پسرا بازی میکنی.. خیلی اعصایم خرد شده.. واقعا انگار دارم با دیوار حرف میزنم.. خسته شدم ازبس حرف میزنم و تذکر میدم اونم کار خودش رو میکنه...اینم بگما..تو اون جمع فقط من داشتم به بچم تذکر میدادم...یکی از مادرا که داشت کمک میکرد و بجه اش زیاد صدا میداد اصلا عین خیالش نبود.. حالا همش عذاب وجدان دارم که من چرا دخترم رو همش دعوا میکنم اینجور جاها..