امان از ادمای گ و ز بچم آرام شده شکر خدا یه امروز مادر شوهره اومده چیشده بیحاله گفتم بیحال نیست آرومه بچم خداروشکر هی میگه نه بی حاله گوه انقد گفت گفت جیغ جیغ بچمو در آورد خیالش راحت شد فرار کرد رفت با چشمای شورش رو بدم بهش دهنمو سرویس میکنه دیگه

بگو زرنزنا

ای عزیزم همه همینطورین من بچم اینقدر ب چشم نزدیکه ک ب خدا جیگرم خون شده دیگه آروم قرار ندارع الان دیگه تازه سینه هم نمیگیره ب زور شیر میخوره و خوابیدنش ب بدبختی شیر خوردنشم ب بدبختی الان چند شبه ک تو خواب می‌ترسه و جیغ می زنه دیگه خسته شدم ب قول تو از این آدمای گوزووووو

اوه۳ماه چه زیاد چرا میترسی بچه رو اوردی حالا از اون کوچولو میترسی😂

دیگه پرو شدم اذش نمی‌خورم اونم فهیمده من زبون دار شدم خودشو سریع جم جور میکنه 😂😂😂