۷ پاسخ

منم دخترم 2سال وشش ماهش اون یکی 45روزش تاالان که خداروشکر خوب بودن نزده هم دوستش داره هم بعضی وقتا ها حسودی میکنه منو باباش همش قربون وصدقه بزرگتره میشیم وباهاش راه میایم وقتی هست فقط من کوچیک رو بغل میکنم باباش بغلش نمیکنه میگه دخترم فقط توی اون همش گریه میکنه خودش کثیف میکنه بیشتروقتا که خوابه یا تو حیاط با خواهروبرادرش بازی میکنه ما راحت بغلش میکنیم وباهاش بازی وحرف میزنیم

مت هم فاصله بچه هام ۲سالو۱۰ماهه،از زمان بارداری هی راجع به نی نی که قراره بیاد باهات دوست بشه باهاش حرف زدم،موقع خریدای نی نی با خودم بردمش و... .الان که دنیا اومده مسئولیت پستونک دادن وپوشک اوردن گذاشتم گردنش.فامیلا هم همه همکاری کردن انصافا هرکی واسه کوچولو هدیه داده یه عروسک هم واسه بزرگه گرفتن😅
البته بازم بدقلقی میکنه با خواهرش خیییلی خوب و مهربونه ولی برا خودم بهانه میگیره

سعی کن همش بهش بگی ابجی خیلی دوست داره اومده تنها نباشی
یا مسئولیت بده بهش مثلن بگو مای بی بی بیار

کم کم بگذره عاذی میشه

سرنوشت من به زودی 🤦

بزرگه دعوا نکن یوقت حساس تر میشه بیشتر بهش توجه کن براش کادو ای چیزی بخر بگو نینی برات خریده یا خابه زیر بالشتش خوراکی بزار بیدار شد دید بگو نینی برات گذاشت مهرش ب دلش بشینه

مث بچه من درحالی ک برا من اولی پسره خیلی خیلی خیلی اذیت میکرد الان بهتر شده
فاصله سنیشون ۲سال و نیمه دقیق

سوال های مرتبط

مامان ایلیا مامان ایلیا روزهای ابتدایی تولد
مامان مامان ستیا مامان مامان ستیا روزهای ابتدایی تولد