۱۰ پاسخ

منم همین جوری بودم اکثرا فقط شبها انقدر دلم میگرفت نگاه ب هرکس میکردم چشام اشکی میشود مال خستگیه اینکه شب بیخوابی هات شروع میشی مسئولیتت زیاد شده ولی حتما مولتی ویتامین و اهن بخور بهتر میشی

نه منم اینطوری بودم تقریبا ۱۵ روز بعد خوب شدم بخاطر تغییرات هورمونیه

اره گلم طبیعیه بعد چند وقت خوب میشی

اره افسردگی سعی کن با اطرافیانت وقت بگذرونی اهنگ گوش کن با شوهرت برو بیرون

عزیزم،
فقط کافیه دور از جون هردوتون فک کنی به اینکه نینیت میتونست الان بجای اینکه لباسای خودشو پوشیده باشه و کنارت باشه، روی تخت بیمارستان بدون لباس فقط با یه پارچه خوابیده باشه و دستگاه اکسیژن توی دهنش و سرم ب دستش، زیر دست صدتا پرستاری ک بچه با عروسک براشون فرقی نداره باشه و نگاهت ب دهن دکترا ک ببینی قراره چه بلایی سرش بیاد... و تو با بخیه هات سرگردون بین خونه و بیمارستان باشی، با ی چشم اشک و ی چشم خون...
امیدوارم هیییچ مادری اینا رو تجربه نکنه ولی من چون تجربه کردم میخوام ب همه عالم بگم ک قدر بدونن و اینکه بگم بخدا همین ک بچت سالم و بی دغدغه توی خونت باشه کافیه ک حس کنی خوشبخخخت ترینی....🙃❤️

من داغونمم دلم میخواد بکشم خودمو

صبرکن چندروز دیگه بهتر میشی منم همینجور بودم دقیقا

منم اون اوایل که تازه زایمان کرده بودم شبا میشستم گریه میکردم به اینکه بابا چرا برگشت من تنها شدم😂به شوهرمم همش میگفتم جمع کنیم بریم تبریز

اره بعد از دو هفته اوکی میشی

اره منم همین حالو داشتم
هنوزم بعضی وقتا دلم خیلی میگیره بغض میکنم

سوال های مرتبط

مامان محمد مامان محمد روزهای ابتدایی تولد