۲۰ پاسخ

موقعی که تو اتاق بیمارستان باهاش حرف زدم و یه لبخند زیبا زد.

اولینش وقتی گذاشتنش روسینم بعدش هرلحظه با نگا کردن بهش ذوق میکنم 😍😍

من همین که بچه رو کشیدن بیرون دیدمش ذوق کردم از ته دلم خندیدم دکترم کلی خندید که داشتی جیغ می‌زدی چطوری یه دفعه تغییر فاز دادی گفتم آخه نمیدونی چند ساله منتظر دخترم هستم 🥰🥰🥰

من بچم که بدنیااومد و دیدمش هم خوشحال شدم ،هم یه غمی نشست روی دلم و بعدش گفتم خداروشکر

وقتی بعد اون همه درد دختر قشنگمو گذاشتن روی سینم و دیدمش، آخ ک چ حسی بود

منا تا آوردن تو اتاق بعد ناساژ رحمی دخترمو آوردن گذاشتن کنارم کمکم کردن شیزش بدم شوهرمم از ذوق گریه میکرد یعنی به خاطر سلامتی دخترم و اون حس قشنگس که برا بار اول تجربه میکردم از ته دل شاد بودم

🥲وقتی پرستار گذاشت رو سینم که شیرش بدم
قشنگ ترین لحظه زندگیم بود

اولینش زمانی بود ک بار اول باردارشدم و تو سونو گفتن سه قلوعه ک با ازدست دادنش اون حس خوبم رفت
بعدش بعدپنج سال تستم مثبت شد و ازخوشحالی های های گریه میکردم ک اونم ۶هفته سقط شد🥲
و اما بهترین بهترینش زمانی ک ویانا جانم دنیا اومد گذاشتنش رو سینم
بعد دکتر داشت واژنمو بخیه میزد من همش چشم ب ویانا بود ک داشتن حاظرش میکردن🥺🥺

وقتی بعد از بخیه زدن اولین بار شیرشو تند تند خورد و من احساس مادری کردم ..حیف که شیرم خشک شد و بعد از ۳ ماه نت نیستم شیر بدم بهش ...

همونطوری ک رو تخت تو اتاق عمل دراز کشیده بودم و داشتن بخیه میزدن و صدای گریه بچمو میشنیدم منتظر بودم ک بچمو بیارن تا آوردنش ی نفس راحت کشیدم و دیگ از خوشحالی گریه میکردم🥺🥺🥺😭😭😭😭😭

وقتی آوردنم ریکاوری انگار رو ابرا بودم همش نیشم باز بود و به اون لحظه ها و صدای گریش فکر می کردم ، من زایمان اورژانسی دلشتم و همچیز برام یهو اتفاق افتاد مثل یه رویای شیرین بود الهی شکرت

چقدر پیام ها خوب بود حالمو خوب کرد😅😊

ب محض اینک بدنیا اومد و صدای گریشو شنیدم ساعتها ناخواسته گریه کردم و خدارو شکر کردم بخاطر وجودش
واااای واقعا حس نابی بود ازخدا میخام دامن همه چشم انتظارا سبز شه

وقتی موقع زایمان صدای گریه بچم اومد و اوردن صورتشو چسبوندن به صورتم خیلی حس خوبی بود واقعاً از ته دل آخیش گفتم 🥺🥺

وقتی به دنیااومد کشیدم بردمش گذاشتمش روسینم.
وهم وقتی بخیه شدم وبلندشدم راه رفتم. انگار نه حامله بودم. نه ر
زاییدم😂

سزارین بودم همونجا ک دیدمش از زیباییش ذوق زده شدم وقتی هم اوردنم از ریکاوری صورتم پر از خنده بود و ب شوهرم میگفتم دیدی چقد نااااز بود
بعدم بهش گفتم 10تا ازاین نی نی های ناز میخوام😂😂😂انقد مست بودم

سلام 🤗
من وقتی شکمم خالی شد و بچه در اومد گذاشتن کنارمممم 🥹🥹 آخ دلم باز نینی خواست .
وقتیم همسرم اومد مارو ببینه از اولش به پرستار می‌گفت کو خانمم بعد بچه ام 🥺🥰

لحظه ای که صدای اولین گریه شو شنیدم اخ تمام خستگیام 9ماه تموم شد 😍♥

همین که زور زدم و یهو پرید تو بغل ماما خصوصی و اونم گذاشت رو شکمم دستمو گذاشتم روش
صورتش سمت من نبود ماما برگردوند گفت ببین اینم دخترت دلم رفت براش

وقتی اومدم تو بخش و مامانم بچمو داد تو بغلم🥹

سوال های مرتبط