۱۵ پاسخ

من همسرم کمک حالم نیست
بارداری خیلی خوبی داشتم
زایمانمم ب گفته ماما خوب بوده سریع فول شدم حالا درد وحشتناکش به کنار
اما اصلا دوست ندارم دومی رو بیارم
زایمان فوبیای منه ، وگرنه با بقیه چیاش مشکل ندارم

الان خیلی زوده بنظرمن
حداقلش باید فاصله ۳سال باشه
من دخترم ۵سالش بود مستقل بود باردارشدم ولی بازم خیلی سختم بود بارداری ب شدت سختی داشتم بچم اذیت میشد گاهی
الان خداروشکر زیاد بدنیس یکم نگه میداره اذیتش نمیکنه دلش میخاد بغلش کنه مواظبشه با اینکه ۵سال از بارداریم گدشته بود ولی الان نابود شدم دندون بدنم همه چی ولی بچه ۲ساله رو نمیش هیچ انتظاری ازش داشت هم اون بچه نابود میش هم خودت بنظرم با همسرتم صحبت کن هنوز زوده اختلاف سنیم با دو سه سال اینور اونور چیزی نمیش شرایطتم شاید عادت کردی ولی باید بدنت بازسازی بشه بچت بزرگتر بشه طفلی کلی بهش اسیب میرسه

منم همسرم خیلی کمکه.
از این ماه ب پیشنهاد خودم اقدام کردیم و اونم موافقت کرد.
چندتا دلیل داشتم واسش.
یکی اینکه بچها با هم بزرگ میشن و واسه خودشون خوبه. یکی اینکه اختلاف سنی منو همسرم با بچه دوم خیلی زیاد نمیشه.
یکی اینکه الان تو این شرایط هستم و عادت کردم ک شب بیداری و پوشک و شیر و اینجور چیزا و میتونم دو سال دیگه ادامش بدم. ولی اگ آراز بزرگ شه واقعا برام سخته همه چی رو از اول شروع کنم.

الان که زوده
بزار دختر ۲،۳سال بشه

اگه واست سخت بوده و آمادگیشو نداری مخصوصا تو این سن اصلا بچه دار نشو بذار یکم بزرگ تر بشه اگه دیدی آمادگیشو داری و از لحاظ روانی و بدنی تو خودت میبینی بچه دار شو به نظرم تو این سن هم بچه بزرگ تر هم خودت اذیت میشی

خیلی سخته ا۱لا تصورشن برام دردناکه

من با داریم خداروشکرعالی بودبااینکه سنم بالابود.ازطبیعی میترسیدم که اونم شدم سزسکه دادم.حالااگربخام حامله بشم خداکمک کنه اذیت نشم خوبه ولی تاشش ماه پدرم درآوردخاب خوراک نداشتم.برعکس تومان میگم نازشددوسالش بیارم شوهرم میگه بچه فقط یکی.

وایییییییییییییییی اصلا حرفشو نزن همین یدونه پیرم گرد اصلااااااااا

عجله نکن بذار بچه اول توی خواب غذا خوردن دسشویی بازی مستقل بشه
الان بیاری بخوای به اون توجه کنی بچه اول اذیت میشه خودت هم وسط شون له میسی

وای خیلی کوچیک
اذیت میشی
من دختربزرگم ۹سالش
دخترکوچیکم۱سال و۸ماهش
یه پسرمیخوام ک اونم حالا زوده تا سال دیگ

خودت باید تصمیم بگیری اگه بچه املت آروم و ساکته بیار اما اگه من باشم به این زودی نمیارم خیلیییی سخته

اگه همکاری میکنه خودتون دوس دارین بیارین ولی اگه شعور نداره همکاری نمیکنه فقطططططططط به خودت داری ظلم میکنی

من الان مهوا ۱۱ماهشه خودم ماهه آخر بارداریم خداروشکر این زایمانم خیلیییی راحت و سریع گذشت
ناخواسته شد
قطعا اگه الان اینجور نمیشد نمیوردم تا ۷سالگی مهوا
بخوای بزاری بچت ۲یا۳سالش بشه بنظرم سن خیلی حساسیه از همه لحاظ
بنظرم یا تو این سن ک هنوز چیزی نمی‌فهمن بیار اگه قصد داری
یا دیگه نیار ک حداقل از ۵سال بگذره

عزیزم درخواست بده دوست شیم

فعلا که وقت هست .دو الی سه سال دیگه بهترین زمانه
با همسرتم صحبت کن که به یه توافقی برسین واسه زمانش که فکر شمام اینقد درگیر نباشه

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
چرا تصمیمم این شد شیر شب پسرم رو قطع نکنم؟
(اگرچه تنبلی و خستگی آخر شب خودم پس زمینه اصلی ماجراست😉)
.
۱.‌پسرم هنوز دندون نداره و نگرانی از بابت خرابی دندوناش ندارم.
۲. با دوستم که این کارو نکرده بود و سه تا بچه داره مشورت کردم.‌اون هم این کارو نکرده بود و شیر شب رو ادامه داده بود و پروسه از شیر گرفتنشون یک روزه انجام شده بود. ببشتر تمرکزش روی از شیر گرفتن روی همدلی با بچه بود و امنیت دادن بهش و خود بچه همکاری کرده بود. منم چون دلم نمیومد فعلا دست نگه داشتم.
۳‌. کاشف به عمل اومده پشت صحنه این شیر ندادن به بچه دوتا روانشناس بودن که در زمان انقلاب صنعتی این تئوری رو دادن. اونم جون مادرهایی که بجه دار میشدن چون شب باید بیدار میموندن صبحش نمیتونستن درست کار کنن. اینا ایده دادن که جای خواب بچه باید جدا باشه، بچه گریه کرد هم بغلش نکنین باید یاد بگیره خودش بخوابه، شیر دادن هم در کار نیست. یکیشون سه تا بچه داشته که دوتاشون از دستش خودکشی کردن. از اونجایی که قبلا نقدهایی از چندتا روانشناس و عصب شناس درمورد اینکه جدا کردن جای خواب بچه و تنها بودنش موقع خواب برای روانش خوب نیست دیده بودم، به قطع شیر شب هم به دیده شک و تردید نگاه کردم و فعلا دست نگه داشتم. (بهتره تا ۷ سالگی بچه ها همراه پدرو مادر بخوابن ولی حتما از همون نوزادی تختشون جداباشه)
چرا میخوام در آینده شیر شب رو قطع کنم؟
۱. چون کمک میکنه خواب شب بچه عمیق تر بشه. وقتی بدونه شیر در کار نیست عادت میکنه بلند نشه.
۲. چون خودم داره توانم تحلیل میره. نمیتونم هم روزا همش بیدار باشم هم شبا خوابم منقطع باشه. دیگه کم کم داره جونم درمیاد.
۳. بزرگتر شده و میدونم تحمل میکنه این مدت شب تا صبح بدون شیر باشه.