۸ پاسخ

مشکل اعصاب پیدا کردم شرایطم خیلی افتضاحه
اصلا زندگی کردن بی معنی شده چی خوبه چی بده چی قشنگه چی زشته هیچی حالیم نیست جسمم فقط درحال متحرکه😢😥😥

در روانی ترین حالت.

رد دادم رسما
یکی خوابش میاد اون یکی نمیزاره
یکی بغل میخواد اون یکیم میاد میچسبه بهم

هی روانی شدیم

تازه هنوز بلد نیستند دوتاشون باهم یک چیز رو بخوان دعوا راه بندازن همو بزنن
یا به چیزای خیلی زیادی دسترسی پیدا کنن
برای اینکه دوتاشون بیدار نشن به محض اینکه یکیشون تکون میخوره برای بیدار شدن فورا بغل کن ببر یه اتاق دیگه

من مادرشوهرم از قبل زایمان اومد خونمون تا الان هنوز هست خیلی کمکه
گاهی فک میکنم بهش بگم بره بلخره خودم باید مسئولیتشونو قبول کنم اما تنها باشم کاری نمیتونم بکنم واقعا خیلی سخته

وضعیت فاجعه من تنها نمیتونم بمونم خونه خودم وقتی شوهرم نیست

خدا قوت بهت
اما تازه اول راهی روزای خوبت هست خواهر من
تازه چالشا داره شروع میشه روز به روز بدتر
پس از الان انقدر به خودت فشار نیار

سوال های مرتبط