۲۵ پاسخ

بنظرم قبل بچه دار شدن باید می‌رفتی پیش مشاور. چرا وقتی از عهده یه بچه برنمیاین بچه دارمیشین اون طفل چه گناهی کرده مگه با خواست خودش اومده به این دنیا. اگر جای من باشی یه هفته همسرم هست یه هفته نیست تو شهر غریب با یه پسر نزدیک دوساله بعد چی میگی ولی بازم صبر دارم چون خودم خواستم بچه دارم وبدنیا بیارمش پس باید از هر نظر بهش برسم چه تغذیه چه تفریح چون نمیخام یه بچه افسرده وضعیف بار بیارم چون سالها بعد خودم عذاب وجدان میگیرم

منم به خاطر دخترم مهمونی خیلی وقته نرفتم از بس که اذیت میکنه حتی پارک یا بیرون هم هستیم دیوونمون میکنه یکسره تو خونم اصلا حال و حوصله هیچی ندارم قشنگ درکت میکنم بقیه هم میگن ناشکری نکن نمیدونن که من چی میکشم اول جوونی هیچ تفریح و لذتی ندارم از زندگی

میفهمم چی میگی....
منم روانم درد میکنه

از یه طرف زندگی مزخرف با شوهر، از طرف نق و نوق بچه

عزیزم خیلی طبیعیه. یهو به خودت اومدی دیدی استقلالتو کارتو آرامشتو از دست دادی. اینکه بری دکتر یه دوره قرص بخوری بهترین کاریه که در حق خودت و بچت میکنی. چون هم خودت به آرامش نیاز داری هم بچت حق داره مامان شاد داشته باشه. من خودم دارم قرص مصرف میکنم و همش میگم کاش زودتر اینکارو کرده بودم🥲

حق داری ی وقتا دست خودم آدم نیست اینا بچه ن و طبیعیه منم سالها شاغل بودم بهرحال خودمون انتخاب کردیم. حتما برو دکتر. من رفتم دارو گرفتم خیلی حالم بهتره

واای فقط داری از بچه من حرف میزنی اونایی که میان میگن آی چرا اینجوری میگی ای چرا بچه اوردی بخدا بچشون ساکته خبر ندارن از دل بقیه خوششون میاد حرف بزنن

عزیزم منم رفتم دکتر بهم قرص داد خیلی بهتر شدم
من دو تا پسر با سن های مختلف دارم یکی داره وارد نوجوانی میشه یکی هم همسن پسر شما

منم خستم از بچه از زندگی از همه چیز
حالم بهم میخوره ازین وضعیت
دلتنگم برای روزای قبل

عزیزم همشون اینجورین.مادر شدیم که تحملمون بره بالا.منکه تابستونا میرم خونه پدر شوهرم همه کارا با منه.ساعت7صبح باید بیدار بشم تا بوق شب ایلیا هم خیلی اذیتم میکنه

و منی که دلم میخواد یه مدت واقعا تیمارستان بستری بشم
فقط از اینکه برام پرونده روانی درست شه میترسم

روانپزشک هم رفتم
قرص هم خوردم فایده نداشت

پسرم تموم زندگیم هست
همه کسم رو فداش میکنم
ولی به معنای واقعی خسته ام کرده از زندگی
ناشکری نمیکنم ولی فکر نمی‌کردم بچه آوردن زندگی رو اینطوری به آدم زهرمار کنه

وای دقیقا پسر من یچیزی میخاد نمیدم سرشو میکوبه دیوار یا زمین ، نزارم بکوبه هم دستمو گاز میگیره تا آروم شه🥺🥺

منم بهم ریخته بودم بخاطر شیر میدادم بچم قرص نخوردم حالا وضعیت بهتر شده شکر خدا

منم شاغلم مرخصی آمدم بعد مرخصی هم قرار بود نرم ولی خداروشکر رفتم ی وقتایی حالم بد میشه ولی خوبه خداروشکر. دیگه مثل قبل بچه که وقتتون آزاد نیست عوضش چیزای جدید داریم یدبچه داری عزیزم خودت ب خودت کمک کن یکم ب خودت برس وقتی ب خودت برسی روحیت خوب میشه بعد اگر میتونی ی فکری کن دوباره بری سر کار

ولی این جیگر که من میبینم حتی از پشت هم یه دنیا می ارزه 😘😘😘😘

بخدا انگار منی! ولی دختر من پا گذاشت تو ۲۱ ماهگی ماشالا کلا عوض شد! بعد ۲۰ ماه تازه دارم از بچم لذت میبرم! حالم بهتره شبا مثل آدم میخوابم هی بیدار نمیشم صبح خسته نیستم عصبی نیستم! دخترم از ثانیه ای ک بیدار میشد تا لحظه خواب خونه رو میترکوند منم جون نداشتم ب زندگیم برسم! با شوهرمم کلا رابطه نداریم دلم نمیخواد!

دختر منم همینه همه بچه ها همینن
من ک دارو‌میخورم وگرنه همش باید دادوبیداد کنم

دیگه بچه همینه بزرگتر هم بشه بازم یه جور دیگه اذیت میکنه،من خیلی وقتا خسته میشم ولی بعدش به خودم میگم بچه همینه دیگه خستگی و نقو اذیت داره من باید تحملمو بیشتر کنم

می تو
ارزوی مرگ میکنم برای خودم
پسر بزرگم فوق العاده بود.
دومی پدرم رو در اورده.از زندگی سیر شدم.متنفرم کرده از همه چی و همه کس و همه جا

عزیزم هممون به ی شکلی همینیم فقط داریم کنار میایم پیش ی تراپیست برو حرف بزن بدون دارو بهت کمک می‌کنه

اره واقعا سخته بچه های این دوره عجوبه هستن منم دخترم سرگرمش میکنم باز یه بهونه برا نق زدن پیدا می‌کنه ولی چ میشه کرد انشالله ک همیشه سالم باشند

حق داری قشنگم واقعا بچه داری سخته🥺 درکت میکنم
منم همینجور میشم گاهی

هممون همینیم بچه اومدکارم زندگیم اسایشم روانم همچیم بهم ریختس چ میشه کرد بچه گناهش چیه خودمون خاسیم بیان ب این دنیا

سلام‌خوشبختم منم همینم حرفم میزنم‌میگن ناشکری میخام امروز قرص ارامبخش بخرم ببینم‌بهتر میشم

آره عزیزم درکت می کنم بچه داری سخته
خیلی صبر و حوصله می خواد هر چی هم سن می‌ره بالاتر صبر کمتر میشه

همه همینیم بخدا منم بریدم دیگ من ک دوقلو دارم دوبرابر عذابش

سوال های مرتبط