برمیگردم زهرمارش میکنم نمیزارم خوش باشه
والا بااین چیزایی که تو تعریف میکنی من باشم پدرشو درمیارم.
زنگ که زدی بهش.نگو که چرا نمیای؟
بگو این مشکلات رو دارم با بچه ها گریه هم کردی ،کردی
یه جور بگو که احساس کنه قهرمان تو هست
مردا دوست دارن خر بشن،پس توهم خرررررر کن
مخصوصا الان که دوتا بچه هس
توام یه بار گفتی حرف منطقی نزده دیگه نگو بدتر ارزشت میاد پایین.
اونی که باید بفهمه به مرور زمان میفهمه که زن و بچه مهم ترن ،به اعصاب خودت مسلط باش،الان توام ازش دوری دور و ورش شلوِغه فکر میکنه چخبره ،
یکم که روبه راه شدی برگرد.
مادر بودن ینی همین درکت نمیکنن گلم.
منم زایمان کردم شوهرم با خانوادش رفت شمال من موندم خونه ی مامانم.
هیچ وقت به روش نیاوردم که ناراحت شدم چون دلیل میارن برای خودشون
سلام برو خونه خودت بزار خودش بچه هاش جمع و جور بکنه تا درک کنه که مسئولیت داره.
شوهر خر منم سر اولی هیچی کمک مادرم نمیکرد اونم زنی دست تنها حالا شوهر من مغزش ۵ میزن۷
بنظرم برو خونه خودت بزار کمک کنه نزار خوش باشه خانوادتم دیگه گناه دارن دلشون نمیاد چیزی بگن ولی ادم خودش باید بدونه کمتر زحمتشون بده برو شوهرتو بچاپ نزار خرج برای دیگران کنه
اره،۴ساعت راخه
خونه ی پدرت دوره؟
بلید میرفتی خونه خودت من زایمان میکنم ی راست میرم خونه خودم شوهرمم سرکار شبم میاد خونه میخابه
بهش میگم یه سری تقریبا اینجوری شد گفتم خوب خوش میگذرونی بدون زن و بچه آره دیگه به نفعته من اینجا بمونم دفعه بعد دیگه زنگ میزد فلانی گفته بیا برم یا نه
قطعا ناراحت میشم . چون تجربشو دارم . روز هفتم هستم زایمانم بود. خونه مامانم بودم . شوهرم رفته بود تهران با دوستش. فرداش هم جمعه رفته بودن کوه و ... زنگ زدم میگم کجایی دیشب نیومدی . میگه مگه هر جا باشم باید به تو بگم ؟
هنوز هم شک دارم حتی خانم هم بوده تو جمعشون یا نه.
یا همون روزا یه بار گفت خسته ام دیگه نمیام خونه مامانت اینا .
بعد فرداش فهمیدم رفته خونمون دو تا دوستاش رو هم برده با خودش . تا صبح بازی و خوش گذرونی
قطعا ناراحت میشم و بهش میگم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.