۱۱ پاسخ

منم دخترم همینجوریه. جدیدا سعی کردم محبتمو بهش بیشتر کنم. بهتر از قبل شده. قبلا از بغل مادرشوهرم با گریه باید میگرفتمش ولی الان بهتر شده

پسرم منم همینحور بقیه خوشخال میشن که پیش من نمیاد
میگن مامانش نمیخواهد یا فقط برای شیرمیخواهدش اما من همیشه میگم که پسرم‌دوست داره بیرون مامانش استراحت کن با بقیه میگرده

وای من ارزومه میزنم بیرون دخترم ازم فاصله یگیره
انقد ک میچسبه بهم واقعا کلافه میشم
میزنم بیرون هوام عوض شه‌اعصابم خراب میشخ

بنظرم دوره ای باشه یمدت سعی کن حساس نشی رو این قضیه چون بچه ها حس ها رو میفهمند لج‌میکنند.مطمن باش میگذره.یا با یه مشاور کودک صحبت کن.ولی خیلی مادرها از بس بچشون بهشون میچسبند حتی یه دسشویی نمیتونند برند کلافه میشند یا موقع اشپزی اویزونشون هستن.هر دو حالتش بده ولی بنظرم یه دوره داره صبرکن مامان صبور و مهربون

خیلی از بچه‌ها تو ۱۵ ماهگی رفتارای عجیبی با مادرشون دارن، مثلاً بغل همه می‌رن جز مامان، یا وقتی بقیه ناراحتن دلداری می‌دن ولی به گریه‌ی مادر بی‌توجه‌ان. این بیشتر به خاطر رشد ذهنی و عاطفیه بچه‌ست.

تو این سن تازه دارن می‌فهمن که خودشون یه فرد جدا از مادرن، و همین باعث می‌شه دنبال استقلال باشن و رابطه‌ها رو آزمایش کنن. چون به مادر احساس امنیت کامل دارن، خیال‌شون راحته که می‌تونن ازش فاصله بگیرن یا حتی احساسات منفی‌شونو سر اون خالی کنن. ولی با بقیه که براشون تازگی دارن، مهربون‌تر رفتار می‌کنن.

موقع گریه‌ی مامان هم ممکنه بچه بترسه یا گیج بشه، چون همیشه مامانو قوی دیده. خلاصه اینکه این رفتارها به‌هیچ‌وجه نشونه‌ی بی‌محبتی نیست، اتفاقاً یعنی رابطه‌شون با مادر خیلی امنه. این یه مرحله‌ی گذراست و طبیعیه.

ن خداروشکر دخترم اینجوری نیست

بله بچه اینه برو تاپیکمو ببین مار میشه تو آستینت این همه زجر میکشی

دقیقا پسر منم همین طوره 🥺🥺تک تک حرفای من بود بخصوص اونجای که گفتی انکار بعضیا خوششون میاد از بغلش نرن ما رفته بودیم بیرون بچم بغل من نمی اومد بغل مادرشوهرم بود اونم می‌گفت دستم داد می‌کنه هرچی گفتم نیومد بغلم یه پله بود اومد بیاد پایین نزدیک بود بیفته سفت بچمو گرفت یه خانومی وایساد گفت بچه شماست گفتم بله گفت خو خودت بگیر بغل خطرناکه اگه میفتاد زمین چی تو دلم گفتم خبر داری ازم مگه به مادرشوهر م گفته بده من بچه رو همچین با غرور بغل کرد گفت نه خوبه حواسم هست 😓😓😓من تو خونه روضه گذاشته بودن گریه میکردم بچم هیچ واکنشی نشون نداد رفته بودم روضه پس فرداش خواهر شوهرم گریه میکرد بچم همچین رفت بغلش گریه کرد از گریه اون .چه جلو جمع خورد میشم با برخوردش چه تو تنهایی وقتی با شوهرم هستیم همش پیش اونه

عزیزم هرچی گفتی آوامنم همینه دیروزدعواش کردم 🥴🥺

ببین مقطعیه به نظر من. الان پسر منم به شدت باباییه وقتی میره حموم حتی پشت سرش گریه میکنه. من از سرکار که برمیگردم خونه پیش هرکسی که باشه هی منو هل میده و اخم میکنه. جای دیگه هم که میریم فقط میگه بابا بابا اصلا سمت من نمیاد و صدام نمیزنه

یه مامان تازه همین تاپیکو گذاشت و سریع حذف کرد
گفتم خودم بذارم😢
انگار قلبم مچاله میشه وقتی گریه میکنه پیش من نیاد

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۱۷ ماهگی
سلام مامانا لطفا نظرتون راجع ب این قضیه بگین ببینم من زیادی حساس شدم یا چی،ما ی همسایه یا بهتر بگم صاحب خونه داریم ک طبقه بالا ما میشینن و ی دختر ۶ ساله دارن ک هرروز میاد خونه ما پیش رادوین البته اسمش ب رادوین هست بیشتر میاد مخ منو میخوره این دختر از بس حرف میرنه برام منم مجبور میشم خیلی وقتا بگم برین بازی کنین دیگه قرار بود بازی کنین پسرم هم خیلی دوسش داره اما اون بیشتر با اسباب بازی های رادوین خودش تنهایی بازی میکنه حالا اینا هیچی بابای رادوین وقتی خونه باشه و اون دختر بخاد بیاد خونمون من معمولا کمتر اجازه میدم ک بیادش،چون رفتارهاش با شوهرم و رفتار شوهرم با اون رو نمی‌پسندم این دختر هی ب شوهرم آویزان میشه باهاش شوخی میکنه میخنده میره گوشیش رو میگیره میگه چی میبینی کتکش میرنه شوهرم هم باهاش بازی میکنه هم بلندش میکنه بالا میندازه گاهی با اینکه دختر لاغری هم نیس و این وسط پسرم هم همش دنبال اونا میدوه ک باهاشون بازی کنه و گاهی میخوره زمین و من باید بهشون بگم پس رادوین چی چرا با اون بازی نمی‌کنید و حتی من میوه آورده بودم بابای رادوین بخوره اون از بشقاب بابای رادوین برمیداده میخوره بابای رادوین هم بهش اجازه میده کلا نمیدونم من هیچ خوشم نمیاد ازین رفتارهاشون حالا نظر شما دوستان چیه لطفا بگین اگر من اشتباه میکنم تا از اشتباه دربیام