۸ پاسخ

دقیقا از منم همینجوریه

دختر منم همینه چون شوهرامون وقتی هستن فقط باهاشون بازی میکنن ولی در طول روز بیشتر با ما هستن و ما هم ک هم باید کارای خونه رو بکنیم هم ب بچه برسیم برا همین غر میزنن تو هم ی روز بجای کارای خونه فقط باهاش بازی کن و وقت بگذرون اگه غر زد

من تا ۶ ماه این حس رو تجربه کردم بدترین حس برای مادر هست ....همش ب من میگفتن بچه بهت احتیاجی نداره خودمون بزرگش میکنیم خودمون نگهش میداریم خدا لعنت کنه ادمای بی فکر و بی وجدانی ک ب یه مادر همچین حرفی میزنن...

متنفرم از این حرفا و تفکر
دو سه بار بچه کوچیکتر بوود میرفت خونه مادشوهرم با باباش
منکه میرفتم میگقت بخدا قسم نه احوالتو گرفته نه دلش تنگ شده انگار نه انگار مادری داره
وای چقد حرص میخوردم
دوماه دیگ نگاش کن ازت جدا نمیشه

چون تو خونه تنهایی حوصلش سر میره سعی کن باهاش بازی کنی بیرون ببری

ما برعکس

طبیعیه
چون همش با مادرن و حوصلون سر میره

بخدا دایانم اینجوریه وقتی صبح با من تنهاست فقط نق الکی گریه بهونه باباش میاد خوش اخلاق میشه میگم شانس منه نمیشه وقتی تنها هستیم اینجوری باشی

سوال های مرتبط