۱۲ پاسخ

انشاالله خوب میشه روز اربعین ب۷نفر نمک میدید

وای انشالله زودتر خوب بشه

انشالله زود خوب میشه عزیزدلم🥺🥺

انشالله هر چ زود تر سلامتیش بدست بیاره گلم

من بغضم گرفت انشالله زود خوب شه

برای دخترت دعای نور بخون قرآن بخون صدقه بده و اگر تونستی با سرنگ شیربادام یا آب سیب بریز توی دهنش خیلی موثره

ایشالا زودی خوب بشه دخترمون

نگران نباش عزیزم خوب میشه

ایشالله زودی خوب میشه عزیزم

قبلش سرماخورده بود؟

ای بابا انشالله به حق همین ماه امام حسین شفابده.سخته واقعا درک کردنش هم سخته انشالله زودتر خبرخوب بشنوی

ان شاءالله زود خوب بشه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۱ سالگی
قبلا که بچه نداشتم هر روز یه بهونه واسه بیرون رفتن پیدا میکردم
خودم تنها میرفتم کافه پاساژ پیاده روی کلی هم حال میکردم
تو این دوسالی که بچه دار شدمم این کارو همچنان ادامه دادم با این تفاوت که الان یه رفیق كوچولوی پایه هم دارم!
انقدررر هر روز میبرمش بیرون
تو گرما و سرما
آفتاب و بارون
روز تعطیل و غیر تعطیل
به هر بهونه ای
حس میکنم تمام آدما و کسبه ی محل میگن عه دوباره این خانومه با کالسکش اومد!🤣
واقعنم بیشتر مغازه ها و کافه های دور و اطرافمون ایرمانو از بچگیش میشناسن و دوسش دارن حسابی
کلی تحویلمون میگیرن هر سری!
اما این هر روز بیرون رفتنه خییلی چیزای خوبی برای خودمم داشته
مثلا گذر کردن از دوران افسردگی بعد از زایمانمو مدیون همین عادتم
خلاصه که امروزم پفیلا درست کردم و توی کالسکه تشک و بالشت انداختم که راحت باشه پفیلا رو هم دادم دستش
برای خودمم قهوه درست کردم رفتیم بیرون فقط برای خریدن یه کاهو!
خیلی گرمه خیلی خسته میشم اما خوبه
هم زمان میگذره و هم دوتامون حال روحیمون عوض میشه

شما هم اگر اهلش نیستید و خونه نشین شدید
یه بار امتحان کنید اونوقت مث من معتادش میشید!
مامان كــیــاراد💙 مامان كــیــاراد💙 ۱ سالگی
چقدر دلم گرفته
شب که میشه یه دلهره و استرسی میوفته تو جونم
فکر و خیال هجوم میاره تو مغزم
فکر آینده
فکر بی مسئولیتی پدری که فکر میکنه چون بیرون کار میکنه پول میاره دیگه همین بسه
من موندمو بچه و مسئولیش
خودم تک فرزند بودم نمیخوام به هیچ عنوان بچم تنها بمونه
از یه طرف باید دوباره ای وی اف کنم که ایا بشه ایا نشه
اون تایم استراحتمو چیکار کنم؟؟ بچم وابسته منه
از یه طرف دومی رو بیارم من پاره تر از الانم میشم
همین الانش کلا خودمو یادمه رفته بس که تماممو گذاشتم برای پسرم
هیچ کمکی ندارم
هییییچ همراهی ندارم
مامانم هست که ازم دوره نمیتونم توقع داشته باشم از پس بچمم برنمیاد
انقدر همیشه و همیشه خودم تنها بودم عادت کردم به مستقلی
۱۵ ساله ازواج کردم یه بار حتی واسه سبزی پاک کردن قرمه سبزی هامم یکی برای تفریحم نیومده کمکم
اساس کشی تنها خونه تکونی تنها بچه داری تنها
مریضی تنهاا
خلاصه فقط منم و من
نمیدونم چه زمانی رو برای دومی انتخاب کنم
خودم تصمیمم بود بعد از دو سالگی پیگیر بشم بیوفتم دنبالش زمانی که پسرمو از پوشک بگیرم و بتونم از خودم جدا بخوابونمش
نمیخوام پسرم اسیب ببینه با بچه دوم
همه چی مثل خوره داره مغزمو میخوره
یکممم ارومم کنید🫩🫩